چکیده:
تعارض کار-خانواده تحت عنوان ناسازگاری دوطرفه بین تقاضاهای نقش کاری و خانوادگی توصیف میشود که میتواند برای افراد، خانوادهها و سازمانها آثار زیانبار و نامناسبی بر جای گذارد و با طیف وسیعی از پیامدهای منفی همراه است؛ لذا هدف از این پژوهش بررسی رابطه مدل پنجعاملی شخصیت و عاطفه منفی با تعارض کار- خانواده در معلمان بود. آزمودنی های پژوهش شامل 200 معلم زن بودند که به روش نمونهگیری تصادفی از میان معلمان زن شاغل در آموزش و پرورش شهرستان نجفآباد در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران، پرسشنامه شخصیتی نئو و مقیاس عاطفه منفی واتسون و همکاران استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تعارض کار-خانواده با عاطفه منفی (33/0 r=) و روانرنجوری (25/0 r=) رابطه مثبت و معنیدار و با برونگرایی (21/0- r=) رابطه منفی و معنی داری دارد (05/0P <)؛ این در حالی است که بین توافقپذیری، تجربهپذیری و وجدان با تعارض کار-خانواده رابطه ای مشاهده نشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد حدود 32 درصد از واریانس تعارض کار – خانواده توسط عاطفه منفی، روانرنجوری و توافقپذیری تبیین میشود. این یافتهها نشان میدهد افزایش سطح روانرنجوری و عاطفه منفی و کاهش سطح برونگرایی سبب افزایش تعارض بین نقشهای کاری و خانوادگی در معلمان میشود. لذا پیشنهاد میشود معلمان ضمن آشنایی با روند مدیریت علمی آن، از طرف خانواده و آموزش و پرورش نیز مورد حمایت همهجانبه قرار گیرند تا به تنظیم برنامههای کاری و خانوادگی خود با حداقل تداخل ممکن، اقدام کنند.
خلاصه ماشینی:
"نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تعارض کار-خانواده با عاطفه منفی (٠/٣٣ =r) و روان رنجوری (٠/٢٥ =r) رابطه مثبت و معنیدار و با برونگرایی (٠/٢١- =r) رابطه منفی و معنیداری دارد (٠/٠٥> P)؛ این در حالی است که بین توافق پذیری، تجربه پذیری و وجدان با تعارض کار-خانواده رابطه ای مشاهده نشد.
این در حالی است که نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین تجربه پذیری، توافق پذیری و وجدان با تعارض کار- خانواده و زیرمقیاس های آن (تعارض کار با خانواده و تعارض خانواده با کار) و ابعاد آن (تعارض مبتنی بر زمان ، فشار و رفتار) رابطه معناداری وجود ندارد.
1. Suls, Green & Hillis استوا و همکاران (٢٠٠٢) در پژوهشی نشان دادند عواطف منفی پیش بین معناداری برای تعارض کار- خانواده و دو زیرمقیاس آن یعنی تعارض کار با خانواده و خانواده با کار است .
گسترش نقش این گروه از زنان بدون تعریف مجدد نقشهایشان یا حذف یکی از نقشهایشان باعث میشود تنش و فشار بیشتری را تحمل کنند و دچار عواطف منفی شوند (هاید، دیلاماتر و هویت ،٢ ١٩٩٨) نتایج رگرسیون چندمتغیری نشان داد حدود ٣٢ درصد از واریانس تعارض کار- خانواده توسط عاطفه منفی، روان رنجوری و برونگرایی تبیین میشود و عاطفه منفی ٠/٤٣، روان رنجوری ٠/٢١ و برونگرایی ٠/٢٠- از تغییرات مربوط به تعارض کار- خانواده را به طور معناداری پیش بینی میکند که با توجه به وجود رابطه همبستگی معنادار بین متغیرهای فوق این نتایج منطقی است ."