چکیده:
استقصای همه جانبه راهبردهای سلبی سلفیه در تصحیح مکتب اثبات صفات می تواند یکی از محورهای نقد منصفانه این مکتب باشد. تلاش اتباع جریان سلفی گری در تایید مکتب اثبات، ذیل راهبردهای سلبی ایشان بر سه محور اساسی بنا شده است: 1. انکار یا توجیه تاویلات پرشمار منقول از ائمه سلف؛ 2. تشریح ادله امتناع تاویل صفات الهی؛ 3. مخدوش نمودن اصول مکاتب دیگر در تفسیر صفات. سلفیه در جهت توجیه تاویلات سلف، به راهبردهای متعددی، همچون تقیید صفات ظاهری به قرائن لفظی و معنوی، تشکیک در مراد جدی آیات، ترجیح بلامرجح روایات مثبت تاویل و اقناع مخاطب به محظوریت برخی تاویلات دست یازیده اند. به علاوه با استناد به اصولی نااستوار و خدشه پذیر، از قبیل عدم جواز تاخیر بیان از وقت حاجت، مقبول نبودن تکلیف امت به فهم تکلف آمیز صفات و توافر نصوص روایی موید ظاهرگروی، به تبیین ادله امتناع اجرای مکتب تاویل پرداخته اند. در نهایت می توان گفت راهبرد سلبی سلفیه در نقد مکاتب مخالف نیز نارسایی ها و اشکالاتی مبنایی دارد؛ ازجمله استعمال مغالطات واضح و مکرر در استدلالات، معرفی مغرضانه و هدفمند مکاتب دیگر در جهت بزرگ نمایی مفاسد مترتب بر آنها، مناقشه در پاره ای جزئیات غیر ضروری تحت عنوان لزوم تهذیب عقیده توحیدی، ظاهرگروی افراطی در تفسیر صفات، تعامل شعارگونه، جزم اندیشانه و گاه متعصبانه با اصول و غایات مکتب اثبات صفات و افتادن در ورطه توجیهات بی نتیجه و تکلف آمیز.
خلاصه ماشینی:
"(قاضی، 2003: 177) اولا، تأویل چنین صفاتی در بیان صحابه و سلف به وقوع پیوسته است؛ (ابنکثیر، 1998: 4 / 407) به گونهای که خود سلفیها درصدد توجیه متنی آنها برآمدهاند؛ مثل تفسیر صفت ساق از سوی ابنعباس؛ (ابنتیمیه، بیتا: 6 / 394) ثانیا مسلمین در عصر نبوی با اتکا بر عربیت مستعمل نص قرآنی، بهراحتی مفاد صفات مؤهم ظواهر تشبیهی را درک مینمودهاند؛ لیکن شرایط آن زمان و عدم حضور فرقههای تشبیهگرا موجب میشد که نیازی به بیان و تکرار این مسئله بدیهی وجود نداشته باشد؛ ثالثا ظاهرا خواسته سلفیه این است که پیامبر| و سلف عینا عنوان تأویل را به کار برده باشند؛ درحالیکه حقیقت این مفهوم بدون نیاز به ذکر اصطلاح «تأویل» در عصر نبوی و پس از آن جاری بوده است.
(اشقر، 1992: 12) دیدگاه ابنتیمیه این است که چون صفات الهی از قبیل متشابهات نیست، معانی آنها قابل فهم است؛ ولی علم به کیفیت آنها همان متشابهی است که تنها بر علم الهی متوقف است؛ اما این کلام پاسخ قانعکنندهای در رد اهل تأویل نیست؛ چراکه اولا اهل تأویل نیز در جهت فهم معانی به تفسیر استوا به استیلا معتقد شدهاند؛ همانگونه که سلفیه به معنای ظاهری آن اعتقاد دارد؛ ثانیا تفصیل دادن بین فهم معانی و عدم فهم کیفیات صفات، جز پیچیدگی نتیجهای ندارد و البته در بیان ائمه سلف نیز شاهدی بر آن نیست؛ در صورتی که کلام مؤوله در جهت فهم مراد واقعی و مستعمل و خالی از محظورات تفسیر سلفی صفات است."