چکیده:
یکی از مسائل مهم و مرتبط با زبان قرآن، واقع نمایی گزاره های خبری قرآن است. برخلاف آثار پیشین، «واقع نمایی» را متفاوت با «معرفت بخشی» و مشتمل بر دو مولفه «قصد واقع گویی» و «مطابقت با واقع» می دانیم. وانگهی، برخلاف تصور غالب، واقع نمایی گزاره های خبری قرآن را علاوه بر دلایل برون دینی، گاهی می توان با دلایل نقلی قرآنی و روایی نیز بررسی و احیانا اثبات کرد، به گونه ای که منجر به مصادره به مطلوب یا دور نشود. برای اثبات این مدعا، پس از بسط روش شناسی بحث و تبیین و اثبات امکان استفاده از دلایل درون دینی، از دلایل نقلی قرآنی و روایی و نیز دلایل عقلی مطرح در قرآن، که ویژگی های قرآن و خداوند را بیان می کنند و نیز از اصاله الظهور، استفاده کرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"البته مطالبی مرتبط در برخی آثار آمده است؛ مانند: هممعنا دانستن «معرفتبخشی» با «واقعنمایی»، بدون تفکیک «قصد بیان واقع» از «بیان واقع» (ساجدی، 1383، ص248ـ250و287)؛ معادل گرفتن «معرفتبخشی» و «واقعنمایی» و «ناظر بودن به واقعیت عینی» و «قابلیت صدق و کذب» (همو، 1392، ص12و58)؛ طرح مباحث مرتبط با «معناداری، معرفتبخشی، واقعگرایی و شناختاری»، البته بهگونهای که روشن نیست مراد از آنها یکی است یا نه (سعیدیروشن، 1389، ص95ـ110)؛ اثبات «واقعنمایی به معنای عدم راهیابی باطل و دروغ به قرآن» با دو دلیل نقلی (رضاییاصفهانی، 1387، ص172) و اشارهای گذرا به پیامد بیتوجهی به آن (همان، ص355)؛ همگون دانستن معناداری و واقعنمایی و ارائة یک دلیل بر واقعنمایی زبان دین (مؤدب، 1388، ص192ـ195)؛ بررسی ارتباط «حکایت زبان حال» در قرآن با «واقعنمایی» (شاکر، 1380، ص118ـ119)؛ ابهام در ارادة «قابلیت صدق و کذب» یا «داشتن پشتوانة واقعی» از «شناختاری بودن گزاره» (ساجدی، 1381، ص29و26)؛ هممعنا دانستن «واقعگو» با «حقیقتنما و معرفتبخش»، و در جایی دیگر، با «حاکی از واقع و دارای قصد بیان حقیقت» (سعیدیروشن، 1382، ص193و195)؛ واقعی بودن داستانهای تاریخی (معرفت، 1382، ص182ـ192؛ همو، 1423ق) یا واقعنانمایی ـ دستکمـ بخشی از عناصر داستانهای قرآن (خلفالله، 1999، ص206ـ207)؛ احساساتنما دانستن زبان دین (ر.
چون لغویان در توضیح مادة «ه د ی» از مادة «ر ش د» و امثال «ارشاد به خیر و صلاح» در قبال «غی، ضلالت و گمراهی» (ابنفارس، 1404، ج6، ص42؛ فراهیدی، 1410ق، ج4، ص87؛ مصطفوی، 1360، ج11، ص246ـ247) استفاده میکنند، و نیز چون غرض از هدایت را «پیمودن راه رشد» (عسکری، 1412ق، ص109) گفتهاند که مستلزم اقدامی عملی، یعنی طی طریق است، پس اگر قرآن درصدد هدایت انسان است باید در مقام «واقعگویی» باشد؛ زیرا کارکرد هدایت ارتباطی وثیق با واقعیت دارد و بدون قصد واقعگویی، نمیتوان مخاطبان را به راهی صحیح و استوار، که عاقبت آن فلاح و صلاح است، هدایت کرد."