چکیده:
گسترش استفاده از نظریه بازیها در اقتصاد زمینه ساز استفاده بیشتر از تکنیک های ریاضی در تحلیل رفتارهای تعاملی بوده است. در این بین محققان اقتصاد اسلامی همچون سایر اقتصاددانان از زبان یا ابزار ریاضیاتی (به ظاهر خنثی) برای تحلیل رفتارهای تعاملی مورد مطالعه خود در اقتصاد اسلامی بهره میبرند. اما به نظر میرسد نظریه بازیها آنگونه که ادعا میشود خنثی نباشد. در این مقاله به بررسی این سوال می پردازیم که در صورت امکان استفاده از این نظریه برای تبیین موضوعات مطرح در اقتصاد اسلامی، چه ملاحظاتی باید مد نظر قرار گیرد؟ بنا به فرضیه مقاله، استفاده از نظریه بازی های در تحلیل های تعاملی اقتصاد اسلامی با برخی محدودیت های فلسفی روبرو است. یافته های تحقیق حاکی از مبتنی بودن نظریه بازی ها بر چهار مبنای فلسفی (1) تقدم فهم سازگار بر صدق تجربی؛ (2) ابزارگرایی بدون پیشبینی قابل قبول و (3) تقدم صدق صوری مبتنی بر اصول موضوعه بر صدق تجربی و (4) تمسک به عقلانیت ابزاری می باشد. وابستگی این نظریه به مبانی قابل مناقشه فوق محدودیت هایی را برای کاربرد آن در مطالعات اقتصاد اسلامی ایجاد می نماید. بر این اساس، محققان اقتصاد اسلامی پیش از استفاده از نظریهبازیها باید از آثار پذیرش این مبانی بر نتایج تحلیل خود آگاه باشند.
Expanding the use of Game Theory in economics has paved the way for greater use of mathematical techniques in the analysis of interactive behaviors. In the meantime، scholars of Islamic economics، like the other economists، use the (apparently neutral) mathematical language or tools to analyze the interactive behaviors studied in Islamic economics. Nevertheless، it seems that Game Theory is not as neutral as it is claimed to be. The present paper deals with the considerations that should be taken into account in case of using this theory for explaining the issues in Islamic economics. According to the research hypothesis، using Game Theory in the interactive analyses of Islamic economics is faced with some philosophical limitations. The findings show that Game Theory is based on four philosophical foundations: (1) the primacy of consistent understanding over empirical truth; (2) instrumentalism without acceptable prediction (3) the primacy of formal truth based on axioms over empirical truth and (4) resorting to instrumental rationality. The dependence of this theory on the above controversial principles creates some restrictions on its application in the study of Islamic economics. Accordingly، before using Game Theory، the scholars of Islamic economics should be aware of the effects of adopting these principles on the results of their analysis.
خلاصه ماشینی:
"حتی اگر فرض عقلانیت در نظریه بازیها، کارکرد تجویزی (تجویز و توصیه به عمل عقلائی) نداشته باشد، آنگونه که توسط نظریهپردازانی همچون آومن، رابینشتین و بینمور، نظریهبازیها ادعا شده، باید دید آیا چنین نگاهی به انتخاب انسان و تبیین مبتنی بر آن، راه ورود ارزشها به این نظریه به ظاهر خنثی را مسدود میکند؟ آیا قبول عقلانیت ابزاری باعث نمیشود تا نظریه بازیها از دریچه چنین مفهومی به تفسیر تمام روابط میان افراد بپردازد؟ آیا مصادره به مطلوب نظریهبازیها در تحویل تمام رفتارهای تعاملی جهان واقع به عقلانیت ابزاری نمیتواند از معناداری و وحدتبخشی نظریهبازیها بکاهد؟ آیا انتخاب چنین عقلانیتی مانع از تفسیر تعاملات متکی به نظریات بدیل نمیشود؟ آیا این مسأله باعث نمیشود تا نظریهبازیها به اذعان آومن به علم مطالعه رفتارهای خودخواهانه(Selfishness) تبدیل شود؟ (آومن، 2008، ص553) آیا فرض هستیشناختی یا حتی روششناختی عقلانیت ابزاری باعث تغییر تفکر و منطق مردم بر عقلایی دانستن صرف عقلانیت ابزاری و عمل مبتنی بر این نگاه آنها نمیشود؟ (آومن، 1985، ص12) اما مهمتر از همه سئوالهای فوق، نسبت سنجی میان فرض عقلانیت ابزاری نهفته در نظریه بازیها صرف نظر از اشکال فوق، جای این سوال باقی است که آیا امکان انتزاع و صورت بندی ریاضی در مورد واقعیات علوم اجتماعی اسلامی که با مؤلفههای کیفی، معنوی، روانشناختی و جامعهشناختی گره خوردهاند، وجود دارد؟ آیا این روش مبتنی بر اصول موضوعه به درک، پیشبینی و یا حتی تجویز مورد نظر محققین اقتصاد اسلامی کمک نماید؟ تردید در کارآمدی این روش بسیار جدی است؛ چرا که فروض بدیهی انگاشته شده در نظریه بازیها از صدق تجربی لازم برخوردار نبوده و تنها صدق صوری نظریات بدست آمده از این فروض مورد توجه قرار میگیرد؛ چرا که درک سازگار، سادگی و ابزارگرایی از جمله فضیلتهای مورد قبول در نظریه بازیها میباشد."