چکیده:
امروزه مصرف مواد مخدر از ناگوارترین آسیب های اجتماعی و رو به افزایش است که توجه ویژه ای را می طلبد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر آگاهی و نگرش زنان شهر کاشمر نسبت به مصرف مواد مخدر در سال 1394 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و روش نمونه گیری هدفمند از بین تمام مراجعان زن 20 تا 45 ساله کلینیک ترک اعتیاد طلوع دوباره کاشمر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس نگرش نسبت به اعتیاد نظری (1380) و پرسشنامه محقق ساخته میزان آگاهی نسبت به مواد مخدر در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه بسته مداخله ای مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی را دریافت کردند. داده های به دست آمده با روش تجزیه و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مداخله مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی باعث کاهش نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد مخدر در زنان شده است (0/01>p). همچنین، مداخله مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی باعث افزایش آگاهی نسبت به سوء مصرف مواد مخدر در زنان شده است (0/01>p). آشنایی با پدیده سوءمصرف مواد مخدر و زیان های آن با رویکرد مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، معرفی اصول و ابعاد کیفیت زندگی و درخت زندگی می تواند در بالا بردن آگاهی و تغییر نگرش زنان نسبت به مصرف مواد مخدر موثر باشد.
خلاصه ماشینی:
"افزایش اطلاعات و دانش نسبت به مواد مخدر میتواند احتمال ایجاد نگرش منفی نسبت به مواد مخدر را افزایش دهد و با توجه به ساختار جوان جمعیت فعلی کشورمان و فراهم بودن بسترهای لازم برای شیوع اعتیاد در بین جوانان ، بالطبع باید راهکار مناسبی جهت مصون سازی آن ها پیدا کرد و آن بالا بردن سطح آگاهی پیشگیری از اعتیاد است (بارونی، ١٣٨٥: ٤٩) و ازآنجاییکه اقدام به مصرف مواد، پدیدة پیچیده ای است که عوامل متعددی فرهنگی، اجتماعی و فردی در بروز آن نقش دارند، بالا بردن سطح آگاهی و نگرش و بهره گیری از هر برنامۀ آموزشی پیشگیریکننده با تکیه بر بهبود کیفیت زندگی در برابر سوءمصرف مواد مخدر باید با تأکید بر آموزش تغییر رفتار و بر اساس برنامه ریزیهای آموزشی اثربخش انجام گیرد (الله وردی،پور، فرهادی نسب ، بشیریان و محجوب ، ١٣٨٦: ٣٨).
Smith, Gentry & Ketring مصرف مواد مخدر ثابت کردند و همچنین ، پژوهش های افشارنیا، آقابیگی، رضایی، درکه و محمدی (١٣٩١)؛ مرادی، حیدرنیا، بابایی و جهانگیری (١٣٨٨)؛ براتی، اله وردیپور، معینی، فرهادینسب ، محجوب و همکار (١٣٩٠)؛ مؤمنی، مجیری و محرابیپری (١٣٩١) و ثمری و لعلیفاز (١٣٨٤) که تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر تغییر نگرش به مصرف مواد مخدر به اثبات رسیده است با نتایج پژوهش حاضر هم جهت است ؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مداخلۀ مبتنی بر بهبود کیفیت ، شادی و سلامت را در مردم با کشف استعدادهای بالقوه شان افزایش میدهد و کیفیت زندگیشان را بهبود میبخشد که نتایج به دست آمده در این مطالعه نیز میتواند در راستای تقویت این رویکرد باشد."