چکیده:
با توجه به ظهور رسانه های سمعی و بصری، مطالعه و خواندن در فضای مجازی و دیجیتال به امری رایج مبدل شده است. به اعتقاد بالتر (1991) فناوری الکترونیکی نوع جدیدی از کتاب و روش جدیدی برای نوشتن و خواندن را به ما عرضه می کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی مفهوم و ابعاد مختلف مطالعه در فضای مجازی و آثار فردی، تکنولوژیکی، اجتماعی، رفتاری آن و همین طور نقش سازمان های مرتبط در این امر، مانند دانشگاه ها، کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، انجام شده است. این پژوهش مروری است و با استفاده از روش سندی با مرور پیشینه های مرتبط در این زمینه به ترسیم وضعیت فعلی مطالعه در فضای دیجیتال با در نظر گرفتن جوانب مختلف آن می پردازد. مرور یافته های پژوهش محققان پیشین نشان می دهد هرچند جایگاه مطالعه به صورت چاپی محفوظ خواهد ماند، گرایش به مطالعه در فضای دیجیتال نیز رو به رشد و توسعه است، به طوری که رسانه های دیجیتال با بهره مندی از امکانات چندرسانه ای خود موجب سرعت در درک مفهوم به فراخور سن و سطح معلومات افراد شده است، زیرا مطالعه در فضای مجازی امکان تبادل آرا و افکار با افراد هم گروه (کاربران بالقوه و بالفعل) را، که مخاطب یک محتوای اطلاعاتی خاص اند، نیز فراهم می کند. اطلاع از تغییر تدریجی فضای مطالعه از چاپی به الکترونیکی، مقایسه مطالعه در فضای چاپی و الکترونیک، بررسی میزان پذیرش اجتماعی مطالعه به صورت مجازی در سطح جهان و اختصاصا ایران سبب آگاهی و افزایش بهره مندی بهینه از مطالعه خواهد شد. به دنبال موفقیت در فرایند سواد دیجیتال و یافتن منبع اطلاعاتی منطبق یا مرتبط با نیاز اطلاعاتی در فضای مجازی، مطالعه در این قالب با در نظر گرفتن فرصت ها و محدودیت های آن رخ می نماید. فرایند مطالعه نه تنها به خواندن آن محتوای اطلاعاتی بازیابی شده محدود نمی شود، بلکه فرایند مطالعه با درک معنا و به کارگیری مهارت های ارتباطی در انتقال محتوا پی گیری می شود.
لازم به ذکر است که مقاله حاضر در اولین همایش ملی کتاب و نشر با موضوع سیاستگذاری فرهنگی در صنعت نشر کتاب که با حمایت مادی و معنوی انتشارات سوره مهر در آبان ماه سال 94 برگزار گردید، ارائه شده و برای اولین بار در شماره های نوزدهم و بیستم فصلنامه کتاب مهر منتشر می گردد.
خلاصه ماشینی:
"بنا بر تحقیق گسترده ای که روی ١ هزار نوجـوان و دانـش آمـوز نوجـوان انجام شده اسـت ، نـه تنهـا افـزایش درخـور تـوجهی در اسـتفاده از رسانه ها به صورت کلی ملاحظه شد (در عـرض پـنج سـال سـرانۀ مطالعۀ این رسانه هـا از ٦ سـاعت و ١١ دقیقـه بـه ٣ سـاعت و ٨٣ دقیقه افزایش یافت )، شواهد نشان میدهد این سـطح از مطالعـه در قالب سنتی (چاپی) بین کودکان و نوجوانان ، بعد از قالـب دیجیتـال ، مورد اقبال واقع شده است (ریداوت ، فوور و رابرتز، ١٨١٨).
مطالعه ای بر دانشجویان دانشـگاه ملـی مکزیکـو٧ نشـان میدهد که آن ها خوانـدن چـاپی را تـرجیح مـیدهنـد و بنـابر ایـن گزارش ، ٦٨ درصد آن ها میتوانند خواندن بیش از یک ساعت یـک متن روی صفحۀ نمایش را تحمل کنند (رمیرز، ١٨٨٨) و ترجیح به استفادة بیشتر از کتاب های الکترونیک به تـازگی در طـول دوره هـای درسی نشان داده شده است (وودی، ١٨١٨).
آنچه بیش از پیش توجه ما را جلب میکند، نداشتن آمار رســمی از حــداقل داده هــا دربــارة مطالعــه و مهــارت هــای فعلــی خواننـدگان در ایـن فضاسـت (بـه جـز پـاره ای اطلاعـات پراکنـدة فراهم آمده از مطالعۀ موردی)، زیرا بدون در دست داشـتن داده هـای پایه و اساسی نمیتوان به ترسیم وضعیت فعلی خوانـدن در فضـای نوظهور دیجیتال پرداخت و مادامی که داده های اولیه جهت تجزیه و تحلیل وضعیت خواندن اقشار مختلف جامعۀ ما وجود نداشته باشد، نمیتوان مطالعۀ کاربردی و همه جانبه ای در این مورد انجـام داد."