چکیده:
موسیقیتصویر MusicVideo، قالبی نسبتاً جدید و بسیار تأثیرگذار در برنامهسازی و تلویزیونیترین شکل استفاده از موسیقی است. موسیقیتصویر بهعنوان شکلی جذاب، اکنون در بسیاری از شبکههای تلویزیونی غرب جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. این پدیده، ابزار جدیدی برای گسترش امکانات بیانی در فرمهای پیشرو فیلمسازی و هنرهای رسانهای است. اما نکتة مهم، تأثیر انکارناپذیر این پدیده بر ذهن مخاطب است. بهخصوص از ایننظر که مخاطبانِ این پدیده را غالباً جوانان تشکیل میدهند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که زمینههای نشانهشناسانة موسیقیتصویر و حضور ستاره (خواننده)، تا چه حد برای هویتسازی در ذهن مخاطب (که غالبا طیف نوجوان و جوان را در برمیگیرد) تأثیرگذارند؟ از اینرو این مقاله در پی آن است تا چهارچوبی نشانهشناسانه برای درک هویتسازی در موسیقیتصویر، بهعنوان پدیدهای همهگیر و عامهپسند Popular، بیابد. مبنای بحث در این مقاله، قطعات موسیقیتصویر غربی است که اجراکننده (خواننده) نقشی کلیدی در آنها ایفا میکند. در چنین حالتی ارائة تصویری یک قطعه موسیقی، به حضور خواننده بهعنوان راوی، شخصیت داستانی و خالق جهانِ درونِ اثر، در نوعی حالت آرمانی، و القای تفکرات مورد نظر سیاستگذاران رسانهای غرب، بسیار وابسته است. در واقع موسیقیتصویر نشانههای جدیدی را برای ارتباط با مخاطب ساخته و رمزگانهایی را بهکارگرفته که بر ناخودآگاه تماشاگر تأثیر میگذارد. این رمزگانها، بنا به گفتة پژوهشگران علومرسانهای، زمینهای مناسب را برای هویتسازی و القای ایدئولوژیهای خاص بر ذهن جوانان پدید میآورند. ایدئولوژیهایی که گاه در غالب یک تفکر منحط (تقابل با هنجارهای فرهنگی جامعه) و گاه در هیئت فرهنگهای مصرفی (برای وابستهسازی بیشتر جوانان) نمود مییابند. از این رو در این مقاله پس از مرور تاریخ موسیقیتصویر، به نشانهشناسی عناصر اثرگذار آن و سپس بهعنوان پدیدهای که هر روز جلوهای نو مییابد، میپردازیم و سپس سیستم و کارکرد ستارهسازی در موسیقیتصویر بررسی شده و در نهایت عملکرد این سیستم در خلق جهانی آرمانی برای جذب بیننده و ساخت هویتی تازه برای او تحلیل میشود.بررسی کارکردهای اثرگذاری این پدیده، از مهمترین بحثهای آکادمیک امروز جهان در علوم رسانهای، هنرهای بصری و روانشناسی اجتماعی است.
خلاصه ماشینی:
"با تکرار این تجربه در زمانی کوتاه، مخاطب، چنین ارتباط ذهنی را در مغز خود تقویت میکند و پس از آن هنگامی که چنین بینندهای آن قطعة خاص را از رادیو یا هر وسیلة دیگری که فاقد ویژگی تصویری است، میشنود، حضور موسیقی به تنهایی، همان تصاویر را در ذهن تداعی میکند؛ البته همراه با احساس تمایل به دوباره دیدن آن موسیقیتصویر خاص (Kinder,1984).
به اینترتیب نکتهای که در آغاز بحث مورد اشاره قرار گرفت، روشن میشود؛ موسیقیتصویرها از این دیدگاه تنها قطعات تصویری برای سرگرمی و فروش قطعات موسیقی نیستند بلکه تمامی عناصر جهان درون آنها نیز فروخته میشود و از این طریق هویتی تازه برای مخاطب خلق میکند.
درک و تعیین قابلیتها، شیوة بیانی، عناصر بیانی و جلوة بصری آنها است که میتواند کاربرد این پدیده و ابعاد نفوذ آن را بر مخاطبان نمایان سازد و از این طریق ارتباط میان تصویر، موسیقی و مخاطب از طریق ستاره به شکلی واضح نمود مییابد زیرا خواننده (ستاره) مهمترین پل ارتباطی میان فصول یک موسیقیتصویر، و هدف آن خلق جهان آرمانی درون اثر و ساخت هویت برای مخاطب است.
جوانان خود به این نکته اذعان دارند، ضمن آن که قطعات موسیقیتصویر را در ظاهر برای آرامش و لذت نگاه میکنند، تجربه نشان داده است که موسیقیتصویرها چون بهمثابه سرگرمی مفرح و اغلب در اوقات فراغت دیده میشوند، از نظر روانشناسی تأثیر به مراتب قویتری بر ضمیر ناخودآگاه مخاطب میگذارند."