چکیده:
این مقاله قصد دارد تا با تحلیل نشانهها در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی، به واکاوی عناصر تخیل و استعاره بپردازد. احمدی از شاعران و نویسندگان دهة چهل ایران است. او همزمان با شاعری در زمینة ادبیات کودک فعالیت خود را آغاز کرد. اولین کتاب کودک او در سال 1348 نوشته شد و تا امروز هم به نوشتن ادامه میدهد. آثار او در زمینة ادبیات کودک از فضایی متفاوت سخن میگوید. مطالعة آثار احمدرضا احمدی نشانیهایی را در چشم خواننده برجسته میسازد و از همین رو، بررسی نشانهشناسیک آن را برمیانگیزد. نشانهشناسی، مطالعة هر چیزی است که بر چیز دیگر اشاره دارد و این نشانهها میتوانند به شکل کلمات، تصاویر، اصوات، اطوار و اشیا ظاهر شوند. با خواندن آثار احمدی و از جمله این داستان، نشانداری تخیل، خودنمایی میکند. مطالعات انجامشده در آثار احمدی نشان داد که تخیل در آثار او، تخیل مدرن و فانتاسیک است و همین طور به دلیل همگامی تخیل و استعاره و ابهام، خواننده در محور جانشینی با استعاره به معنای مدرن و ابهام و گشودگی متن روبهروست. این مقاله به تخیل و استعارهای میپردازد که رمانتیکها و سمبولیستها بدان اشاره دارند و در پی آن به رمزگشایی این نشانهها بر پایة نظریة لیکاف خواهد پرداخت.
Ahmad reza Ahmadi is one of the poets and writers of Iran who started writing from the 40 decade and also started writing of story book for the children syncronicly.His first book for the children has been written in 1348 and still he is witing.Ahmadi's works in this case has a different atmosphere.Studing his works will display some signs in the reader's eyes prominently. This article is investigating the semiology of this story by the name of 'Neshani'.Semiology is studying everything which indicates another thing and these signs can appear in the form of words،images،sounds،manners and objects. By reading Ahmadi's works markendness of imagery will be prominent. Studies indicate that imagery in his works has modern meaning which is called fantastic imagery. And also accompaniment of imagery، metaphor and ambiguity، will show the modern meaning of metaphor in paradigmatic، ambiguity and writerly text to the readers. This essay proceeds with the meaning of imagery and metaphor reflected in Romanists a symbolists theories and then will encode these sings based on lakoff theory.
خلاصه ماشینی:
داسـتان نشانی به دلیل ویژگیهای بالقوة خود که در بیشتر داستان های احمدی مشاهده میشود، راه را برای تحلیل های نشانه شناسانۀ تخیل و استعاره فراهم میآورد و آن را از میان سایر آثار متمایز میسازد.
اما پاسخی که کـودک در انتهـا از مرد نوازنده میگیرد، و او را به نشانی و در نهایت شربت سینۀ مادربزرگ میرساند، پاسخی است که کودک باید فاصلۀ بـزرگ آن را با تخیل خود پر کند: وقتی مرد نوازنده ، شیشۀ سرفۀ مادربزرگ را دید، صدای سرفۀ او را شنید و: با مرد نوازنده به داروخانه رفتم و یک جعبۀ شربت سینه خریدم .
اوج زیبایی داستان در این بخش متمرکز شده است که تخیل ناب آن ابهام زیباشناختی دارد و شـاید تـلاش بیشـتری از سـوی کودک را طلب می کند، برای درک این مطلب که چگونه مرد نوازنده توانسـت صـدای سـرفه را بشـنود و چطـور صـدای شیشـۀ مادربزرگ بعد از بازگشت از داروخانه دیگر شباهتی به گذشته ندارد و تبدیل به صدای تار میشود، اگرچه میتـوان حـدس هـای متفاوتی زد، اما آیا باید این قسمت را که از نظر نگارنده سبب شده است یکی از زیباترین داستان های احمدی باشد، به تخیل ناب کودک سپرد؟ آیا میتوان مطمئن بود که کودک قادر به ارتباط دادن این بخش از داستان با بخش های دیگر است ؟ همان حرفی کـه احمدی به آن پای میفشارد و تمایل دارد تخیل خود را با کودک تقسیم شد؟ در داستان هایی چون «پسرک دریا را نگاه کرد و گفت :» یا داستان «بهار بود» اگرچه خواننده دائما در دو دنیای واقعی و تخیلـی در آمدوشد است ، پذیرفتن این دنیا چندان برای او دشوار نیست .