خلاصه ماشینی:
"در این زمان حسابداران دریافتند که اطلاعات مربوط به هزینهها بیشتر در تصمیمگیریها به کار مدیران موسسهها میآید و در نتیجه به روشی متفاوت از آنچه برای استفادهکنندگان برون سازمانی تهیه میشود،برای استفادهکنندگان داخلی تهیه شود و به این ترتیب حسابداری بهای تمام شده به حسابداری مدیریت تغییر نام داد و این تغییرات چنانکه گفته شد،نوع اطلاعات و روشهای تهیه اطلاعات را نیز دربرگرفت.
در این زمان بود که بتدریج حسابداری سنجش مسئولیت و تأثیر آن بر رفتار نیروی انسانی مورد توجه قرار گرفت و تحقیق در زمینه بررسی ارتباط بین علوم رفتاری و حسابداری مدیریت توسعه پیدا کرد؛ (به تصویرصفحه مراجعه شود) بویژه پژوهشهای هافستد6(1968)،هاپ وود7(1972)واتلی8(1978) نشان داد که کنترل بودجهای فرایند سازمانی پیچیدهای است که نیازمند توجه کافی به ارتباط نزدیک میان فرایندهای کمی و واکنشهای انسانی است در 20 سال گذشته مقالههای بسیاری در زمینه جنبههای رفتاری حسابداری مدیریت نوشته شده است.
هورن گرن(1986)نیز قضاوت مشابهی در مورد کاربرد تکنیکهای ساده دارد،او میگوند؛مسئله هزینه-فایده درعینحال ضابطهای است که براساس آن میتوان پیبرد که آیا سیستمهای حسابداری بهای تمام شده نیاز به تجدید نظر دارند یا خیر؟او همچنین میگوید که تعدادی از صاحبنظران پس از پیبردن به اینکه بسیاری از شرکتها،از جمله شرکتهای بزرگ و موفق از نرخ جذب سربار مرکب،تنزیل وجوه نقد و تجزیه و تحلیل آماری(ریگریسیون)استفاده نمیکنند،از کاربست تکنیکهای پیشگفته ناامید شدهاند.
برای مثال کاپلان(1984)نشان داده است که بیشتر شرکتها در دهه 80 همان سیستمهای حسابداری مدیریت را به کار میگیرند که ده سال پیش از آن در محیطی با شرایط کاملا متفاوت از سالهای دهه 80 استفاده میشده است و به رغم اینکه قابلیتهای حسابداری مدیریت از نظر برخی ثابت شده است،اما کاپلان این را رد میکند و میگوید:«بیشتر سیستمهای کنترلی و حسابداری مشکلاتی اساسی دارند."