چکیده:
زندگی انسان، یکی از محوریترین موضوعاتی است که فیلسوفان و شاعران از قدیم تاکنون آرای مشابه و گاه متفاوتی را در مورد آن ارائه کرده اند. آخرت گرایی، لذت گرایی، گوشه نشینی، پرهیز از درد، رسیدن به عشق، یا زیستن از روی تکرار در اندیشه شاعران و برخی اندیشمندان وجود داشته است. هدف این مقاله، بررسی تفاوتها و شباهتهای نگاه به «زندگی» در آثار سهراب سپهری و جبران خلیل جبران است و اینکه این مفهوم چگونه در آثار آنان تجلی یافته است. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که در نگاه آن دو به زندگی با اندک تفاوت، شباهت بسیار وجود دارد. نوع نگاه آنان به زندگی در آثار نخستین، با آنچه در آثار باز پسین آمده، متفاوت است و نشان می دهد که نگرش آنان از نوعی یاس در آثار نخستین حرکت کرده و به امیدواری و روشنی در آثار باز پسین رسیده است؛ تجربه ای که می تواند برای هر انسانی ارزشمند باشد
خلاصه ماشینی:
لذا این پژوهش تطبیقی به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش می کند، به این دو پرسش بنیادین که « نحوة نگاه سهراب و جبران به زندگی چگونه بازتاب یافته است؟» و «چه شباهت یا تفاوتی میان دیدگاه های آن دو وجود دارد؟» پاسخ دهد؛ بنا بر این فرض که نگاه آنها به زندگی در آثار نخستین به سبب دخالت نگرش اجتماعی- سیاسی همراه با یأس و نومیدی بوده و به تدریج در آثار بازپسین به روشنی و امیداوری رسیده است.
او«رؤیای بی شکل زندگی خویش» را در این دفتر مییابد: در باز شد/ و او با فانوسش به درون وزید/ زیبایی رها شدهای بود،/ و من دیده به راهش بودم/ رویای بیشکل زندگیم بود(سپهری، 1378: 105) مجموعة سوم اشعار سپهری «آوار آفتاب» نام دارد که در سال 1340ه.
او سعی کرد، تعارضات و مسائل اجتماعی را رها کند و به تصفیة درون خویش بپردازد؛ اما شیوة جبران در مقابل زندگی بگونهای دیگر است.
برای دستیابی به این منظور باید ساختار اجتماع را متحول کند و چنین کاری است که جبران از پس آن برنمیآید و سرانجام مانند سهراب به آرامش درونی خویش پناه میبرد.
اما شاعر معتقد است که عادت چیزی نیست که بتواند، زندگی را از انسان بگیرد و چنین است که میگوید: زندگی تر شدن پی در پی(سپهری، 1378: 309) و بر آن است که «همیشه با نفس تازه راه باید رفت/ و فوت باید کرد/ که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ» (همان، 314) اندیشههای گذشته و آینده، موجب میشود که انسان، زندگی در آن و لحظه را از دست بدهد و به نوعی زندگی حال خویش را فدای گذشته و آینده کند.