چکیده:
«زرستون»، بانویی که نامش در کنار نام خواهرش «بیستون» در کتاب پهلوی ایادگار زریران آمده، دختر ارجاسپ شاه هیونان و از تبار ایرانیست. انتخاب این نام برای بانویی از خاندان شاهی درک معنا و اهمیت آن نزد ایرانیان و ایرانیتباران را ضروری مینماید. بررسی مفهوم واژۀ «زرستون»، «جایگاه (پشتیبانیِ) زر/(روشنی) زرین (/او که با پرتوی زرین میدرخشد)» رد پای ایزدبانویی را آشکار میکند که ویژگیهایش با ایزدبانوی «سپیده دم» هندواروپایی همخوانی دارد: نماد پیش از تاریخی پرتوی خورشید، گرما و آتش، شیرینی و دلنشینی و نیز ناظر بر ازدواج، باروری، زایش و خویشکاریِ همسری و مادری در دوران تاریخی. در ایران او را در چهرۀ «اوشه اوستایی» میتوان بازشناخت.همچون بسیاری دیگر از مفاهیم کهن، میتوان انتظار داشت که «زرستون» نیز با نمودهای چندگانهاش خود را در زوایای گوناگون فرهنگ ایرانی جلوهگر نموده، به حیاتش ادامه داده باشد. بازشناخت برخی از این نمودها هدف این مقاله است.
خلاصه ماشینی:
بررسی مفهوم واژۀ «زرستون »، «جایگاه (پشتیبانی) زر/(روشنی) زرین (/او که با پرتوی زرین میدرخشد)» رد پای ایزدبانویی را آشکار میکند که ویژگیهایش با ایزدبانوی «سپیده دم » هندواروپایی همخوانی دارد: نماد پیش از تاریخی پرتوی خورشید، گرما و آتش ، شیرینی و دلنشینی و نیز ناظر بر ازدواج ، باروری، زایش و خویشکاری همسری و مادری در دوران تاریخی.
امروزه واژۀ «زرستون » گرچه بسیار کمیاب ، اما هنوز در قالب نام خاص برای زنان زنده است ، اما با توجه جایگاه بلند خاستگاهش ، لازم است در دیگر زوایای فرهنگ ایرانی نیز شناسایی شود.
دلیل کاهش پایگاه او در طول زمان ، مهاجرت آریاییان به سوی جنوب و بهره مندی آسان تر و طولانیتر از روشنی و گرمای خورشید بود و همین امر نقطۀ آغاز روز را برای آنان از گاه اوشهین به هاون تغییر داد و بدین ترتیب اوشه پنجمین و آخرین گاه شبانه روز را اشغال کرد (١٣١.
شاید بتوان مجموعۀ کارکردهای او را در دو گروه جای داد: یکی آن که با اجرام آسمانی ارتباط دارد و به معنای «خورشید و سپیده دم و ستاره (بویژه Venus)» است : همان که «پرتو میافکند و با روشنی زرگون میدرخشد» و دیگری آن که با «آتش و فصل گرما» در پیوند است : «آن که میسوزد»؛ اما هر دو مورد میتوانند هم به صورت ایزدبانوی خورشید و هم ایزدبانوی آتش اجاق جلوه گری کنند.
همراه با موارد فوق دو واژۀ هم معنای دیگر نیز ثبت شده اند: ١) «نودارانه » با جزء «دار/rda» یا همان «در/dar» جنوبی برابر «زر/zar» شمالی که زری بوده که در ازای دریافت خبر خوش داده میشد.