چکیده:
ادبیات عرفانی (ادب صـوفیه ) از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد و همواره ترجمه آن مورد توجه بســیاری از مترجمان غربی بوده اســت . این نوع ادبی وجوه متعدد و مهمی دارد که شامل نظم ، نثر، فلسفه ، اخلاق ، تاریخ ، تفسیر، دعا، مناجات ، حدیث و موسـیقی اسـت . لذا ترجمه آن نسبت به سایر متون سخت تر و دارای ریزش های بیشتری اســت . آنچه در این مقاله مورد بررســی قرار گرفته اســت ، مشــکلات پدید آمده به هنگام ترجمه متون عرفانی در بررســی کتاب «عبهرالعاشــقین » اثر روزبهان بقلیشــیرازی اســت . درسـت است که تعریف ترجمه برگردان متنی از زبان مبدا به زبان مقصد بدون کوچکترین افزایش یا کاهشـی در صورت و معنی آن متن می باشد، لیکن این تعریف فقط جنبه نظری دارد؛ زیرا هیچ پیامی را بدون تغییر در صــورت و معنی آن نمیتوان از زبانی به زبان دیگر منتقل کرد به خصوص آثار عرفانی روزبهان بقلی که دربردارندة جهانی پر رمز و راز است و خیال انگیز. آنچه تاثیر بســیار عمیقی بر خوانندة آثار روزبهان می گذارد، ســبک اوســت که برخی مواقع ترجمه آن به اندازه ترجمه آثار امام محمد غزالی دشـوار است ، از آن روی که آرایش و جمله بندی قویتر و ژرف تری دارد.
خلاصه ماشینی:
"کلمات سجع متن مبدأ ترجمۀ فرانسه گشتم / رفتم / یافتم devins / me dirigeai / reçus مدخل هفتم رسیدم / ببریدم / بشنیدم Fendis / abordai تفرید / تجرید l’individuation / l’immatérialisation ملکوت / جبروت monde angélique / Jabarût مدخل نهم باز آمدم / شدم Etant revenu / éprouvé بخست / میجست fut meurtri / aspirait مدخل بیست و چهارم عشق ربانیان / عشق روحانیان l’amour éprouvé par les maitres en sagesse / l’amour gouté par les spirituels همان طور که در آنالیز معادل گزینی جدول بالا نمایان اسـت ، معادل های برگزیده شـده در زبان فرانسـه ضرباهنگی در متن ترجمه ایجاد نکرده است ، لذا مترجم از شیوه های دیگری برای جبران آن اسـتفاده نموده و آن واج آرایی است .
Ce distique : Soumis par leur destin au pouvoir de ses lèvres souriantes, Restant de stupeur la pointe du doigt figée entre les dents (ibid : 118) مترجم برای ترجمۀ استعارات از شیوة ترجمه لفظ به لفظ استفاده کرده و این کلمات در زبان فرانسـه اسـتعاره از چیزی نیسـت .
مدخل نهم مثال خوبی از به کار بردن کلماتی اسـت که سـه بار در متن مبدأ تکرار شده اند و هانری کربن تلاش کرده است تا سبک نویسنده را حفظ کند: ٩- «چون دور ملکوت و روز جبروت جانم را حاصـل آمد، در من درد پیدا شد، و خود را در امتحان عشــق دیدم متواری، و چون از آن عالم باز آمدم ، درین شــرایط امتحان ، از یافت و نایافت رنجور شدم ."