چکیده:
همواره بین عالمان صاحبنظر و انسانهای عادی در درک ماهیت تربیت اختلاف نظر وجود دارد، با این وجود، همه آنها، آن را امری ضروری و حیاتی میدانند. در باب تربیت و چگونگی آن نیز، تعاریف و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ بنابرین هرگونه روشنگری در باب اختلاف دیدگاهها میتواند ما را در تشخیص رویکرد و رفع ابهام و عدم اختلاط بین آنها یاری رساند. تحقیق حاضر با درک لزوم شفاف نمودن چنین تفاوتهایی به ارائه دیدگاههای تربیتی فارابی، کانت و روسو که در شکلگیری ایده های تربیتی موثر بوده اند، میپردازد. بعقیده فارابی، روسو و کانت، همه انسانها دارای یک فطرت مشترک، سالم و نیکند. بطور کلی هدف تعلیم و تربیت نزد آنها چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی به یک نقطه ختم میشود و آن عبارت است از پرورش انسانی دارای سلامتی جسم و روح که به فضایل اخلاقی آراسته شده و مراحل تعلیم و تربیت را برای کمال عقلانی طی کرده است. مقایسه آراء تربیتی این سه اندیشمند بزرگ و تاثیرگذار در مورد اصول و روشهای تربیت، مبین آن است که هر سه مربی، تعقل و تفکر را بسیار مهم قلمداد نموده و آن را جزو مهمترین ابزارهای افزایش قدرت و تشخیص در انسان دانسته اند. در پژوهش حاضر، ماهیت انسان، هدف تعلیم و تربیت، اصول تربیتی و مراحل تربیت از دیدگاه کانت، روسو و فارابی مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"وی این فطرت مشترک را که وجه مشترک میان همه انسانهای سلیمالطبع است، پایه و بنیاد سعادت همگانی معرفی کرده و یادآور میشود که با وجود چنین وجه مشترکی، هر فردی ویژگیها و خصوصیاتی مخصوص به خود دارد که سبب تفاوت کمی و کیفی افراد در قدرت استنباط، درک و فهم امور مختلف میگردد، و از آنجا که این «فطرت طبیعی» یا سرشت مشترک انسانها علت عمده برای انجام اعمال و افعال انسان شمرده میشود، نه علت تامه فعل، از اینرو به جبر در اعمال نیز منجر نمیگردد.
ماهیت و طبیعت انسان از دیدگاه روسو باعتقاد روسو، آدمی از جسم و روح ترکیب شده و آنچه او را از موجودات دیگر متمایز میسازد روح اوست که منشأ الهی دارد؛ بنابرین، پیش از آنکه بر اثر تمدن و زندگانی اجتماعی ماهیت خود را از دست بدهد، متوجه خیر و کمال بوده است.
روسو نیز تعلیم و تربیتی را پیشنهاد میدهد که باید همگانی باشد تا همه افراد بتوانند از آن بهرهمند شوند و هدف چنین سازمانی، باید آماده کردن افراد برای زندگی باشد و محیطی را مهیا سازد که در وهلة اول به پرورش حواس دانشآموزان اهمیت بدهد و آنها را با طبیعت آشنا سازد و آموزش را بصورت عملی به دانشآموز عرضه کند تا درک عمیقتری در ایشان حاصل شود.
به این ترتیب از آراء فارابی چنین برداشت میشود که تعلیم و تربیت بعنوان یکی از راههای مهم، میتواند به سعادت و خوشبختی افراد در جامعه منجر گردد؛ زیرا وی معتقد است افراد از ابتدا دارای فطرت پاک هستند و این امر نیز خود نشئت گرفته از اندیشه دینی او بوده که برای تمام افراد جهان فطرتی پاک قائل است."