خلاصه ماشینی:
کاربرد این آتشها در بندهای فرگرد 8 وندیداد که یاد کرده شد آمده است و بیشتر آنهامعلوم و معروف است، ولی در بند 95، از آتش «اسکریه» (اوستایی: skairya ، پهلوی:(skarya سخن رفته است که بهدرستی معلوم نیست چگونه آتشی است؛ زیرا این واژه همین یکبار در اوستای موجود به کار رفته است و اصل و بن آن نیز ناشناخته بوده است: کسی که آتش را از «اسکریه» به دادگاه ببرد پاداش او (چون روانش از تن جدا شود) چه خواهدبود؟ این واژه را دارمستتر (در ترجمه وندیداد به زبان انگلیسی در جلد چهارم کتب مقدس مشرقزمین) به معنی«آتش دشت» (fire of the field) گرفته The Zend-Avesta, 1879,p.
در زبان یونانی، چنانکه پیش از این گفته شد، یکی از انواع آتشدانهایی که در مراسم 1) skairya, normalised: skaryaاین واژه قاعدتا باید از *skara و پسوند -ya نسبت ساخته شده باشد.
cit( و روابطبازرگانی و فرهنگی و سیاسی میان ایران و یونان در این دوران بسیار نزدیک و گستردهبوده است و چندین واژه فارسی، چون maga (مغ)؛ paradeisos (پردیس، فردوس)؛ satrap(ساتراب، xšathrapāvan)؛ gaza (غزه= گنجینه)؛ gazaphúlax (گنجور)؛ parasagges(فرسنگ)، ) حرف «خ» (خی X) یونانی، در دورههای بعد، در زبان محاوره (کوینه) تلفظی نرمتر و نزدیک به کاف داشته و، در واژههای دخیل در زبان لاتینی و اغلب زبانهای اروپائی، کاف تلفظ میشده است.
بنابر آنچه گفته شد، چنین به نظر میرسد که اسکری (ascari( لاتینی، عسکرتایسریانی، و عسکر عربی هر سه واژه در این زبانها دخیل (calque) میباشند و از skarya و*skara ی پهلوی و اوستائی، که آن خود از اسخر/ اسکر (eschara) ی یونانی گرفتهشده است رجوع دارند.