خلاصه ماشینی:
"برخلاف آنچه متکلم معتزلی ابوالحسین خیاط، با انگیزه و تعصب معتزلی روشن، ادعا میکند چنین به نظر میرسد که این مکتب جدید «به وسیله تنی چند که قبلا جزء معتزله بودهاند» (53) بنیاد نشده بود، بلکه توسط تعدادی از دانشمندان شیعه که از راه مطالعه آثار کلامی فرق دیگر روزگار خود، و احیانا تماس و مباحثه و آشنا شدن با اصول و مبانی همه فرق کلام آن عصر بر اصول و معتقدات و استدلالات معتزله نیز آگاهی یافته بودند آغاز گردیده بود (54) .
برای عقاید و افکار کلامی او نگاه کنید به: مقالات الاسلامیین، ج1، ص109و105 118و283; ج2، ص38و 199; انتصار خیاط، ص6و57; کافی، ج1، ص101و 105106; الفرق بین الفرق، ص65و6869; اصول الدین عبدالقاهر بغدادی، ص337; مسالة فی نفی الرؤیه شریف مرتضی، ص281; فصل ابن حزم، ج4و ص158; التبصیر فی الدین، ص40-39و120; ملل شهرستانی، ج1، ص217-216;شرح رساله حورالعین نشوان، ص149.
برای عقاید و آرای کلامی او رجوع کنید به: انتصار خیاط، ص6و99و142; کافی، ج1، ص101; مقالات الاسلامیین، ج1، 115و126; ج2، ص200; مجالس مفید، ج1، ص56و910و31و3940و44و52; مسالة فی نفی الرؤیه شریف مرتضی، ص281; فصل ابن حزم، ج5، ص40-39; الفرق بین الفرق،ص69.
نیز رجوع کنید به: احتجاج طبرسی، ج2، ص259 که نقل میکند حضرت هادی(ع) یک دانشمند امامی روزگار خود را که با یک مجادل ضد شیعه مناظره کرده و بر او پیروز شده بود در صدر مجلس، کنار دستخویش و بالاتر از همه حضار نشانید و به او رحمتبسیار فرمود (این دانشمند شاید ابوالحسن رفاء رازی بوده که نام او جزء اصحاب ایشان، و مناظره او با ابن رامین فقیه سنی، در مناقب ابن شهر آشوب هست)."