چکیده:
حاکمیت، قدرت برتر فرماندهی است که به صورت انحصاری در عرصه داخلی به قانون گذاری، اجرا و قضاوت پرداخته و در عرصه بین المللی دارای استقلال از بیگانگان است. با توجه به اسلامیت جامعه و نظام سیاسی کشورمان، تبیین صحیح این موضوع از منظر قرآن کریم، افزون بر پاسخ دهی به شبهات، تاثیر مهمی در اتقان و استحکام مبانی نظام، تنظیم جهت گیری ها و رفتارهای سیستم سیاسی و کارگزاران آن خواهد داشت. در این راستا پژوهش حاضر با طرح این سوال که منشا و ضوابط اعمال اقتدار و حاکمیت سیاسی از منظر قرآن چیست، پس از بررسی ابعاد و شاخصه های حاکمیت، به استنباط این شاخصه ها از منظر قرآن و تفاسیر مربوطه پرداخته و نتیجه میگیرد، از منظر قرآن منشا حاکمیت سیاسی، الهی بوده و نشات گرفته از ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند متعال میباشد. بر این اساس، اعمال حاکمیت سیاسی و اقتدار برتر در عرصه های تقنینی، اجرایی، قضایی و سیاست خارجی، تنها در چارچوب ضوابط و احکام دینی، پذیرفته است و حاکمیت مردم و سایر سازوکارهای حکومتی نیز در طول حاکمیت خداوند معنا مییابد.
السـیادة هـی أعـلا سـلطة فی إصـدار الأوامـر، ولهـا صـلاحیة تتفـرد đـا علـی الصـعید الـداخلی فی
جمـــال التقنـــین والتنفیـــذ والقضـــاء، وأمـــا علـــی الصـــعید الـــدولی فهـــی لا بـــد وأن تکـــون مســـتقلة عـــن الأجانـب . نظـرا لکـون جمتمعنـا ونظامنـا السیاسـی إسـلامیین ، فمـن الحـری بمکـان بیـان جوانـب هـذا
الموضـوع بشـکل صـائب مـن منظـار التعـالیم القرآنیـة ، کمـا یجـب تفنیـد الشـبهات الـتی تطـرح حولـه ،
وهــــذان الأمــــران لهمــــا دور هــــام فی ترســــیخ واســــتحکام أصــــول النظــــام الحــــاکم وتنظــــیم توجهــــات وســلوکیات النظــام السیاســی والمنتســبین فیــه ؛ ومــن هــذا المنطلــق تطــرق الباحثــان إلی تــدوین المقالــة الحاضرة للإجابة عما یلی : ما هو منشأ تطبیق السیادة السیاسیة ؟ وما هی معاییرها من وجهـة نظـر التعالیم القرآنیة ؟ بعد دراسة وتحلیـل خمتلـف جوانـب السـیادة وأبعادهـا، تطـرق الباحثـان إلی اسـتنتاج هـــذه الجوانـــب والأبعـــاد مــن الآیـــات القرآنیـــة وکتـــب التفســـیر، ومــن ثم اســتنتجا مـــا یلــی : الســـیادة السیاســـیة مـــن وجهـــة نظـــر القـــرآن الکـــریم هـــی ســـیادة دینیـــة منبثقـــة مـــن أصـــول الربوبیـــة التکوینیـــة والتشـــریعیة لله عــــز وجــــل ؛ وعلــی هـــذا الأســــاس فــإن تطبیقهـــا فی شـــتی الصـــعد التقنیــــة والتنفیذیـــة والقضـــائیة والسیاســـة الخارجیـــة ، لا یتســـنی إلا فی إطـــار المعــاییر والأحکـــام الدینیــة ، کمـــا أن ســـیادة الشعب إلی جانب القواعد والأصول لسـائر المکونـات الحکومیـة ، لا معـنی لهـا إلا إذا کانـت مکملـة لسیادة الله سبحانه وتعالی .
خلاصه ماشینی:
از منظر مرحوم علامه طباطبایی ، این آیات بیانگر عمومیت خلافـت انسـان و جانشـینی خدا در زمین است (طباطبایی ، ١٣٩٣ق ، ج١، ص١٧٩) و در تحقـق حاکمیـت الهـی در زمین ، به حکم عقل ، بهترین و عالی ترین شاخص در انتساب حاکمیـت بـه حـق تعـالی ، باریابی متولیان اقتدار و حاکمیت به مقام ولایت الهی و در مظهریت اوصاف الهی آنـان است ؛ زیرا حاکم با این ویژگی ، انسان کاملی است کـه بـا شـأن خلیفـة اللهـی ، معرفتـی صائب به اراده و قانون الهی یافته و بـا داعـی اطاعـت محـض از فـرامین حـق تعـالی ، مسئولیت هدایت و رهبری جامعه را به سـوی سـعادت راسـتین عهـده دار مـی شـود (جوادی آملی ، ١٣٩١ ج٦، ص١٢٩) چنانکه در قرآن کریم می فرماید: «وجعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا وکانوا ب̂Hیاتنا یوقنون » (سـجده (٣٢): ٢٤)؛ و از آنـان امامـان (و پیشوایانی ) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.
جهت بررسی ضابطه مند این موضوع ، ابعاد حاکمیت سیاسی در قرآن ـ بـا توجـه به شاخصه های حاکمیت ـ ابتدا در ابعاد سه گانه داخلی (قانون گذاری ، اجرا و قضـاوت ) و سپس در عرصه خارجی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که از منظر آیات متعدد قرآن ، اصالتا و بالذات حق قـانون گـذاری از آن خداونـد اسـت و کسـی غیـر از خداوند نمی تواند برای بشر مستقلا قانون وضع کنـد.