چکیده:
آرمانشهر یا اتوپیا ، یکی ازکهن الگوهای مشترک در همه ی فرهنگ های بشری و متون ادبی جهان است که مضمون آن خاطره ی ازلی بازگشت انسان از بهشت و رویای تحقق جامعه آرمانی است . کهن الگو ، انگاره های ازلی و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشر هستند که در هر عصر ، اندیشه ها و باورهای رایج آن دوره را به شکل بازنمودی متنوع از ناخودآگاه جمعی بشر ، نشان می دهند . یونگ برای بازشناسی این اندیشه ها و باورها ،کهن الگوها را موجودیتی با دو جلوه جسمی و روانی معرفی می کند . جلوه جسمی کهن الگو ، نتیجه ی جریان های عمیق اجتماعی ، سیاسی ، تاریخی ، مذهبی و فرهنگی عصر و محیط بشر است و جلوه روانی ، واکنش و بازتابی خیال پردازانه و ناقص به این جریان هاست که در ضمیر ناخوآگاه بشر شکل می گیرد . در این جستار با بررسی و تحلیل جلوه های جسمی و روانی کهن الگوی آرمانشهری در سه اثر جمهور افلاطون ، شاهنامه ی فردوسی و اسکندرنامه ی نظامی ، زمینه های مشترک در پیدایش ادبیات آرمانشهری بیان شده است .
خلاصه ماشینی:
"فرستاده ای از خدا که هدفش تحقق عدل الهی و برداشتن فقر و نیاز در جهان است : به خود نامدم سوی ایران و روم خدایم فرستاد ازان مرز وبوم (همان :١٠/٢٦٠) بدان تا حق از باطل آرم پدید زمن بند هرهر قفل یابد کلید سر حق شناسان برآرم زخاک به باطل پرستان درآرم هلاک(همان :١٤،١٥/٢٦٠) ١-١ جدول مقایسه جلوه های جسمی و روانی آرمانشهرها مولف مولفه جلوه ی جسمی جلوه ی روانی حاکم دیونیزیوس اول حاکم حکیم افلاطون قرن ٤قبل از حکومت دموکراسی اشرافی دموکراسی اخلاقی میلاد جامعه آتن و آتنیک مدینه فاضله حاکم محمود غزنوی کیخسرو فردوسی حکومت پادشاهی استبدادی پادشاهی ایزدی قرن ٤و٥ هجری جامعه خراسان و ماورالنهر کنگ دژ نظامی ق٦ حاکم ابوبکر بن محمد جهان پهلوان اسکندر رن هجری حکومت پادشاهی استبدادی الهی جامعه گنجه و اران شهرنیکان نتیجه گیری در تمام ادوار تاریخ و در فرهنگ های مختلف ، کهن الگوی آرمانشهری ، واکنشی روانی و غریزی به اوضاع نامناسب حاکم بر اجتماع فرد است که چون به تنهایی توان مقابله با آن را ندارد در ناخودآگاه ذهنی اش ، اندیشه های آرمانی و رویاهایش درقالب داستان آرمانشهری بازنمود پیدا می کند."