چکیده:
شاهنامه ، اثر بزرگ حماسه سرای طوس ،کلمه به کلمه ی آن ارزشمند است و دارای مفاهیم خاص . در این مقاله با موسیقی هایی آشنا می شویم که کاربرد آنها بیشتر در میادین رزم شاهنامه بوده است و روش این مقاله ابتدا، شناسایی انواع موسیقی رزمی و بزمی است . سپس در ادامه به معانی مختلف یکی از آلات موسیقیایی رزمی به نام طبل (کوس ) می پردازیم . بی تردید آن چه در صحنه جنگ ، سبب می شود که انسان عزیز ترین دارایی خود را یعنی جان خود را در معرض خطر قراردهد، علاوه بر هدف وانگیزه ، نیازمند محرک هایی در خود صحنه است . اسباب موسیقی که دراین نوشتار مختصر به آن ها اشاره شده است نمونه ای از این محرک هایی هستند که حماسه سرایان نامداری چون فردوسی جهت آرایش صحنه های رزمی، در جاجای شاهنامه از آن ها استفاده می کند. هدف از این مقاله آشنایی بیشتر خوانندگان با آلات موسیقی رزمی، مخصوصا «طبل » می باشد که در پرشور کردن میدان های جنگ و نیز پرمایه کردن اشعار حماسی شاهنامه بسیار موثر بوده است . بی گمان حکیم بزرگ طوس باآشنایی کامل باکاربرد این اسباب وذهن خلاق خویش توانسته است به گونه ای استادانه صحنه های رزم رابه تصویر بکشد و در لابلای این هنر پردازیهای بسیار باشکوه ، ازکیان ایران زمین و زبان شیرین فارسی دفاع کند.
خلاصه ماشینی:
"هدف از این نوشتار آشنایی خوانندگان با گوشه ای از هنر موسیقی ایرانی در عرصه حماسه ،بانگاهی به اثرجاویران حماسه سرای بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی است وشیوه انجام تحقیق به صورت کتابخانه ای بوده است که نبود کتابخانه های مجهز در شهرهای کوچک وحتی در همسایگی آنان سبب می شود آنگونه که انتظار می رود مقاله نتواند به بیان دیدگاههای نویسنده بپردازد که این مقاله نیز تاحدودی بااین مشکل مواجه بود.
ساز هایی که در قسمت رزمی شاهنامه از آن ها نام برده شد شامل : شیپور، درای، رویینه ، خم ، گاودم ، بوق ، کوس ، طبل ، تبیره ، شندف ، نای، نی، تفسیر، کرنای، جرس ، چلب ، زنگ و سنج می باشند(کیانی،١٣٧٢ ،ص ١) ز آواز شیپور و هندی درای همی کوه را دل برآمد ز جای فرو رفت بر پیل روئینه خم دمیدند شیپور با گاودم بر آمد دم بوق و آوای کوس زمین آهنین شد هوا آبنوس چو بر خیز د آواز طبل رحیل به خاک اندر آید سر شیر و پیل تبیره بزد شندف ونای ونی سوی جنگ دشمن نهادند پی زکوس و نفیر و خروش و درای زشیپور و از ناله کرنای و نیز در قسمت های دیگر: شب آمد غمی شد ز گفتار شاه خروش جرس خاست از بارگاه چو یک پاس بگذشت از نیمه شب زپیش اندر آمد خروش چلب ز بس ناله ی کوس از کرنای جرنگیدن زنگ هندی درای ابا کوس و با نای رویینه سنج ابا تازی اسبان پیلان گنج (فردوسی، ابوالقاسم ، شاهنامه ، چاپ مسکو)."