چکیده:
عمدة مفاهیم اخلاقی کمالات وجودی هستند و کمالات وجودی مانند خود وجود مشکک و ذات مراتب (فازی) هستند. ماهیت تشکیکی مفاهیم اخلاقی، مهمترین ویژگی دانش اخلاق است که باید در تفسیر گزارة اخلاقی لحاظ شود؛ به این صورت که نباید انتظار داشت متن اخلاقی تنها بر یک سطح ثابت از معنا دلالت کند. موضوع و محمول در گزارههای اخلاقی هر کدام سطوح متعددی دارند. نسبت میان اینچنین موضوع و اینچنین محمولی نیز تنها یک سطح ندارد، بلکه نوعی تناسب و تناظر یک به یک میان آن سطوح را ارائه میدهد؛ یعنی نسبت های متعددی میان سطوح متوالی موضوع و محمول بیان میکند. این استظهار بر اساس فهم ظاهری عرفی و ارتکاز مقام تخاطب شکل میگیرد و از باب رعایت «مناسبات عرفی میان حکم و موضوع» است. بدون این نگاه فازی در تفسیر بسیاری از آیات و روایات دچار تکلف میگردیم و دفاع از بسیاری متون اخلاقی دشوار است. این مقاله در صدد ارائة یک روش تفسیری برای گزاره اخلاقی است و ذیل مقولة فقهالاخلاق میگنجد. دستاورد این مقاله گرچه کاملا عرفی و ارتکازی است، از دید نوع مفسران و شارحان حدیث مخفی مانده است. البته اشارهها و مویداتی برای آن در کلمات برخی از آنان دیده میشود
The most of ethical concepts are existential perfects and existential perfects are gradational and possessing of stages like being. The gradational nature of ethical concepts is the most important of ethics that must respect on interpretation of ethical property; this means that one should not expect ethical text indicate on a stable surface of semantic only. Subject and predicate have several surfaces on the ethical properties. The relation between such subject such predicate haven't only one surface، but offer correspondence and proportionality between these surfaces one by one، i.e. express several relation between continuous surfaces of subject and predicate. This shaped Based on apparent conventional comprehend and jamping of mind (ertekaz) of situation of dialogue and for observance "conventional relationships between judgement and subject". We become difficult on interpretation of verses of Quran and tradition، and defense of the many ethical texts without this fuzzy viewpoint. This article want to present an interpretation method for ethical properties that positioned following of "law of ethic". Although the result of this article is conventional and jamping of mind (ertekz)، but is hidden in view of commentators and explicators of traditions. Of course can be seen intimations and confirmers to it in the words of some of them.
خلاصه ماشینی:
"1 هـ) علیت فازی درگزارة اخلاقی سیطرة منطق ارسطویی بر اذهان ما باعث شده است در تفسیر متون اخلاقی به دنبال نفی و اثبات صد درصدی باشیم و به همه چیز بهنحو مطلق و صفر و یکی نگاه کنیم؛ انس با تفکر کلاسیک اذهان ما را از معنای چندلایه، گسترده و مشکک مفاهیم منصرف میکند و ما را به نگاه خطی صریح میکشاند؛ به همین جهت در فهم بسیاری از بیانات نگاه قانونمدار به اخلاق از حالت احترامآمیز و نیز قدرت انگیزشی و حرارت آن میکاهد و آن را با نوعی اکراه همراه میسازد (برای تفصیل این بحث ر.
مشکل فهم این آیات، انس ذهنی ما با منطق کلاسیک و دوارزشیپنداشتن این مفاهیم است؛ مخاطب این آیات در نظر اول، به مراتب مختلف این مفاهیم توجه نکرده و به دنبال نفی و اثبات صد درصدی است؛ یعنی گمان میکند «نماز» و «تقوا» یا هست یا نیست؛ پس «بازدارندگی» و «قبول» نیز یا به صورت کامل هست یا به صورت کامل وجود ندارد؛ درحالیکه این مفاهیم، فازی و مشککاند؛ یعنی میان وجود و عدم دایر نیستند، بلکه شدت و ضعف و درجات و مراتب دارند؛ بنابراین نه فقط دو سر طیف که مقادیر و احتمالات میانه را هم باید به میدان آوریم و از باب رعایت «مناسبات عرفی میان حکم و موضوع» لازم است هر مرتبه از حکم را به مرتبهای متناظر با آن از موضوع اسناد دهیم."