چکیده:
این مقاله براساس نظریه تقویت افتراقی و برجسته سازی کوهن ، قصد دارد تا نحوه انعکاس رسانه ای غرب از قتل فردی به نام ندا آقا سلطان (فارغ از خود ماجرا) را بررسی و نشان دهد که رسانه ها با روش برجسته سازی و تقویت افتراقی چگونه از راهبرد شکل دهی افکار عمومی استفاده می کنند. به اعتقاد برنارد کوهن، ممکن است رسانه های امروزی نتوانند به مردم بگویند چگونه فکر کنند اما به جرات می توانند به مردم بگویند به چه چیزی بیاندیشند(کوهن،1993،16). مقاله حاضر حاصل تحلیل محتوای رسانه ای است که به منظور بررسی شیوه های رسانه ای در تاثیر گذاری بر افکار عمومی خارجی و داخلی از جریان قتل ندا آقا سلطان انجام شده است. در این مطالعه برای شناخت شیوه های مختلف برجسته سازی در رسانه ها با توجه به تاکید بر موضوع قتل ندا آقاسلطان به جستجوی کلید واژه مربوطه در رسانه های مختلف در دوره زمانی یکساله خرداد 88 تا خرداد سال 89 با روش تحلیل محتوا اقدام نمودیم. یافته ها نشان می دهد خبر کشته شدن ندا در کل مجموعا 1359 بار در روزنامه های معتبر آمریکا منتشر شد. عملکرد رسانه ها از طریق برجسته سازی شامل پوشش خبری به خبر قتل و مراسم خاکسپاری و یادبود، تجمعات، تصویر سازی مطبوعاتی – رسانه ای، آثار هنری – رسانه ای، تندیس ها جوایز و یادبودها می شود. در بخش نتیجه گیری و بحث نیز به مقایسه عملکرد رسانه های غربی در دو مورد مشابه پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"یافته ها در تحلیل محتوای رسانه ای در دوره زمانی یاد شده پیرامون موضوع قتل ندا آقاسلطان با استفاده از روش تقویت افتراقی و تاکید بر مفاهیم بازنمایی و برجسته سازی، بررسی واژگانی پیامهای رسانه ای نشان می دهد که پیامهای اصلی این تولیدات رسانه ای با شیوه های تصویرسازی بازنمایی و برجسته سازی از قتل ندا آقاسلطان قابل طبقه بندی به چند دسته پیام می باشد: ندا آقا سلطان قربانی رسانه تهران قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم آبستن حوادثی (پیشایند) بود که رسانه ها بیگانه نیز از این فضا استفاده کامل کردند.
همچنین در روز ٦ مرداد، مهدی کروبی رئیس حزب اعتماد ملی و یکی از نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری دهم با این خانواده دیدار کرد و خطاب به آنان گفت : «مرگ ندا هم مظلومیت مردم ایران را در این شرایط فریاد زد و از آن دست رخدادهایی است که تا سال ها و حتی قرنها در خاطر مردم می ماند و همین حوادث خود سرفصل و مبداء تاریخی می شود.
به طور کلی ، سرمقاله ها، ستونهای عقاید شخصی و گزارش های خبری نیویورک تایمز راجع به ایران و هندوراس در ماه ژوئن و جولای به خوبی با هم دیگر هماهنگ می شد تا موضع سیاسی دولت آمریکا و تایمز را بیان کند که دموکراسی در ایران در حال افول است و نقض فاحش حقوق بشر در ایران صورت می گیرد و این برای دنیا بسیار مهم است که در مقابل کودتای واقعی در هندوراس یک موضوع نسبتا غیرمهم می باشد(ادوارد ای هرمن و دیوید 1 پیترسون)."