چکیده:
یکی از ویژگیهای حجتهای الاهی، دارابودن علم مخصوص امامت است. متکلمان و محدثان شیعه گسترههایی را برای این علم تعریف کرده که در میان دیدگاههای آنان، حداقلها و حداکثرهایی وجود دارد. آنچه مورد اتفاق شیعیان است، علم امام به حلال و حرام الاهی و معارف قرآنی است که از جمله معارف قرآنی، علم به قرائت صحیح میباشد؛ اما در برخی موارد، مانند توانایی سخن گفتن به تمام زبانهای دنیا، میان متکلمانی همچون شیخ مفید و محدثانی مانند شیخ صدوق اختلاف دیدگاه وجود دارد. شیخ مفید این محدوده را واجب عقلی ندانسته، اما شیخ صدوق آن را لازم میداند. قابل ذکر است که اهل بیت( از روش پرسشهای علمی و علم امام به لغات، جهت شناساندن دروغهای مدعیان استفاده کردهاند. نتیجه این بحث، آن که اولا، برخی از متکلمین نیز این امر را واجب عقلی دانستهاند؛ ثانیا، شیخ مفید و تابعان ایشان اگر چه آن را از منظر عقل واجب نمیدانند، ممتنع نیز ندانستهاند، ثالثا روایات متواتر و معتبر بر لزوم این صفت برای امام معصوم ( دلالت دارد. روش این مقاله توصیفی – تحلیلی است که به صورت تحلیل روایی، ادعاهای دروغین برخی از مدعیان معاصر را آشکار کرده است. بیتردید عدم توانایی آنان در تسلط بر زبانهای مختلف و معارف دینی گویای باطل بودن ادعای آنان است ودر واقع این توانایی، معیاری برای صحت و سقم ادعای امامت محسوب میشود.
One of the main characteristics of Divine proofs is the knowledge specific to the Imamate. Shiite speculative theologians and traditionalist have defined the ranges for this knowledge that among their views، there are the minimums and maximums. What Shiite unanimously agrees about is the Imam’s knowledge of Divine licit and illicit and the Qur’anic gnostic knowledge among which is the knowledge of correct recitation of Qur’an; however، in some cases، like the ability to speak all the languages around the world، there are some differences in viewpoints among the theologians like Sheikh Mofid and the traditionalist like Sheikh Sadouq. Sheikh Mofid does not consider this limitation as a rational must while Sheikh Sadouq considers it as a must. It should be mentioned that the people of the house have used the method of asking scientific questions and Imam’s knowledge of the words in order to introduce the lies of the claimants. The result of this discussion is firstly some of the theologians have considered this issue as a rational must; secondly، although Sheikh Mofid and his followers do not consider this issue as a rational must، they do not consider it as an abstainer; thirdly، the successive and valid traditions imply the necessity of this characteristic for the infallible Imam. The method of this article is descriptive-analytic which has revealed the false claims of some of the contemporary claimants with the narrative analysis. Undoubtedly، their inability in mastering several languages and religious knowledge indicates their null claims and in fact، this ability is a measure for the truth or falsity of the claim of Imamate.
خلاصه ماشینی:
"نکته قابل توجه این است که عبارتهای موجود در روایات گذشته مانند «بم یعرف الامام»، «ما کان الله لیتخذ حجة علی قوم و هو لا یعرف لغاتهم»، « فلما مضی موسی علمت کل لسان»، « فإنا نختبرک» و « أنا اعرف جمیع اللغات»؛ مشخص میکند که علم به لغات از صفات ثابت و مستمر ائمه ( میباشد و برای شناخت امام حق استفاده میشده است.
در زمان معاصر نیز تحلیل علمی دادههای جریانها و فرقههای انحرافی از مهمترین و بهترین روشهای شناخت ادعاهای دروغ آنان است و در مباحث مرتبط با علم امام به اثبات رسید که شخص مدعی امامت، باید حداقل از حلال و حرام الاهی و از معارف دین به صورت تخصصی مطلع بوده و نمیتواند با بهانههای واهی، مانند اینکه «کسی سخنان من را نمیفهمد» و یا «من از آسمان خبر میدهم و با زمینیان کاری ندارم»؛ بی سوادی و اشتباهات خود را مخفی کند.
ب) عدم قرائت صحیح عبارتها یکی از مصادیق علم امام، آگاهی او به زبانهای مختلف است و از این منظر نه تنها باید امام به زبانهای متعدد عالم باشد، بلکه آگاهی به عربی و زبان قرآن (بهترین وجه) حداقل مراتب علمی اوست؛ در حالیکه علی محمد شیرازی از این مقدار بیبهره بوده و عربی را اشتباه قرائت میکرده، لذا در گزارشی آمده است: همینکه از وی سوال شد از معجزه و کرامت چه داری ؟گفت : اعجاز من این است که برای عصای خود آیه نازل میکنم و خواندن این فقره را آغاز کرد: بسم الله الرحمن الرحیم."