چکیده:
در بررسی ناکامی فاطمیان در گسترش و تثبیت مذهب اسماعیلی در مغرب، تاثیر و نقش عوامل جغرافیـایی، بـه رغم اهمیت مورد توجه واقع نمیشود. پژوهش حاضر سعی دارد با عنایت به ارتبـاط وثیـق میـان پدیـدهها و رویـدادهای تاریخی با عوامل جغرافیایی(اعم از طبیعی، انسانی، مذهبی و سیاسی)، نقش و تاثیر این دسته از عوامل را در فراگیـر نشدن مذهب اسماعیلی در مغرب عهد فاطمی مورد تبیین قرار دهد. یافته های این پژوهش نشان میدهد که وسـعت سرزمینی، موانع محیطی و جغرافیایی مغرب، همانطورکه مدتها از سیطره مسلمانان در دوره فتوح ممانعـت بـه عمـل آورد، تسلط فاطمیان بر شئون آن برای زمینه سازی جهت تثبیت مذهب اسماعیلی را هم ناممکن نمود. این در حـالی بود که جغرافیای انسانی، مذهبی و نیز سیاسی مغرب در دوره پیشافاطمی به گونه ای تثبیت شده بود کـه هـر کـدام از گروههای مذهبی سنی(مالکی و حنفی)، خوارج(صفری و اباضی) و نیز برخی گروههای شبه اسلامی مثـل برغواطـه قلمرو سرزمینی خاص خود را داشتند.علاوه بر این ، فاطمیان با ناتوانی در ایجاد تقسیمات اداریـجغرافیایی مطلـوب خود، نتوانستند اداره مناطق مختلف مغرب را تحت کنترل خود درآورند.از این رو، عوامل جغرافیـایی نیزمیتواننـد از جمله موانع اشاعه مذهب اسماعیلی در مغرب عهد فاطمی مورد توجه قرار گیرند.
خلاصه ماشینی:
"عبدالرزاق محمود اسماعیل نیز در مقاله خود «المالکیة و الشیعة بإفریقیة إبان قیام الدولة الفاطمیة »(۷۳به بعد)٣به تنازع و رقابت مذهبی بین اسماعیلیه و اهل سنت مغرب توجه داشته و ضمن بررسی سیاست های مذهبی فاطمیان به ویژه دورٔە دو خلیفۀ نخست و عکس العمل سنیان در مقابل آنها و همراهی آنهـا بـا قیـام ابویزید پرداخته است ؛ با این حال این پژوهشگر نیز مانند بسیاری از محققان پیشین توجهی به تأثیر اوضاع جغرافیایی(اعم از جغرافیای طبیعی و انسانی) در تحولات مذهبی عهد فاطمی در مغرب ندارد.
آنچه از این بررسی مختصر به دست میآید اینکه در بررسیهای پیشین درباره موضوع مقاله حاضر عمدتا مسائل و شرایط جغرافیایی مغرب به عنوان مانعی در برابر گسترش مذهب مورد توجه نبوده است اما در برخی از آنها به مسائلی مانند مقاومت اهل سنت در برابر گسترش باورهای اسماعیلی و نیز پایداری خـوارج مغـرب بـر باورهای عقیدتی خود پرداخته شده است .
به رغم اینکه ورود اسلام را میتوان نقطۀ عطفی در تاریخ مغرب دانست که با رقم زدن تغییرات بنیادین ، تاریخ تحولات این سرزمین را تا عصر حاضر تحت تأثیر قرار داده است (جودة، ۱۸)، اما فتوحات اسـلامی در مغرب با توجه به مشکلات پیش روی فاتحان مسلمان و طول مدت فتح با فتوح اسلامی در مناطق دیگر تفاوت زیادی داشت (دشراوی، ۳۱).
بـا توجـه بـه اینکـه در ادوار پیش از فاطمی، جغرافیای انسانی و مذهبی خاص و تثبیت شدهای در مغرب پدید آمده بود که بر اساس آن مذاهب تسنن (مالکی) و خوارج(صفری و اباضی) و نیز برخی گرایشهای شبه اسلامی و بدعت گذار نواحی مختلف این سرزمین را بین خود تقسیم کرده بودند."