چکیده:
نگاه موجهاتی ابن سینا و وارد کردن سور زمانی به حوزه موجهات ارسطویی، راه گسترش و توسعه این بخش از منطق رابسیار هموار ساخت. یکی از دستاوردهای این نگاه، به شش معنای ضرورت دست می یابد که تا پیش از او با این دقت و ظرافت، شمارش نمی شد. یکی از آن معانی، ضرورت وصفی است که بیشتر با نام مشروطه عامه شناخت می شود. منطق دانان پس از ابن سینا با تیزبینین بیشتری، از دل ضرورت وصفی، اقسام گوناگونی را بیرون کشیدند که بر اساس آن، دیگر جهات نیز دست خوش دگرگونی شد. این نوشتار بر آن است تا افزون بر نگاه تاریخی به ضرورت وصفی و بازشماری اقسام آن، به تاثیرها و لوازم این نگاه، پرداخته و بر پایه آن جدول های موجهاتی جدیدی ارائه دهد.
خلاصه ماشینی:
"هر یک از جهات و موجهات به مطلق و مشروط تقسیم میگردند؛ بدین معنا که گاه اطلاق جهت به هیچ امری حتی وجود موضوع، مشروط نبوده و تنها به اقتضای یک ذات ازلی و ابدی، بار میشود و گاه اطلاق جهت، مشروط به وجود موضوع بوده و تا هنگامی که موضوع موجود باشد آن جهت نیز بار میشود و گاه اطلاق جهت، مشروط به وجود صفت بار شده بر موضوع است و تا زمانی که آن صفت در موضوع یافت شود، آن جهت نیز بر موضوع بار میگردد که به نظر میرسد این معنا با آنچه بعدها به ضرورت به شرط محمول مشهور شده است، برابری میکند.
برخی منطقدانان نیز گاهی به فراخور مباحث خود، بیآنکه تقسیمی منسجم ارائه دهند، به پارهای از اقسام ضرورت وصفی اشاره کردهاند؛ برای نمونه، قطب شیرازی در درهالتاج، ضرورت وصفیای را که وصف، عنوان موضوع واقع نشده است قسیم مشروطه عامه قرار میدهد.
ج) بر پایه تقسیم سمرقندی، ضرورت به شرط وصف غیرعنوانی، مشروطه عامه بهشمار آمده است؛ در حالی که بیشتر منطقدانان این فرد را از اقسام مشروطه عامه نشمردهاند و کسانی همچون قطب شیرازی آن را قسیم مشروطه عامه و از اقسام ضرورت مطلقه قرار دادهاند (قطب شیرازی، 1369، ص376) در این باره میتوان گفت چنانکه به گفته طوسی (طوسی، 1375ب، ج1، ص165) فخررازی نامگذار اصطلاح مشروطه عامه بر ضرورت وصفی است، با نگریستن به عبارتهای فخر روشن میشود که در نگاه او، مشروطه عامه، مقید به قید «وصف عنوانی موضوع» نشده است؛ چنانکه تعاریف وی در آثار گوناگونش، شاهدی بر این مدعاست (فخررازی، 1373، ج1، ص363؛ 1381، ص169)."