چکیده:
این مقاله به ترسیم شخصیت زوربای بودا، انسان آرمانی اوشو می پردازد که یکی، نماد زیاده خواهی، شوت و شادمانگی است و دیگری، اسوه زهد و ریاضت است. در نگاه وی، انسانی که دنبال هوس رانی است، بدون هیچ تناقضی می تواند کمالات معنوی خود را از طریق ریاضت به دست آورد. ازاین رو، در نگاه اوشو، هر دو بعد جسمانی و روحانی انسان اصل قرار می گیرند و انسان آرمانی کسی است که هر دو جنبة وجودی اش را به حد کمال برساند. درحالی که در اسلام ، انسان دارای دو حقیقت همسان و مساوی نیست و با در نظر گرفتن هر دو بعد جسمانی و روحانی، بعد روحانی انسان اصل قرار می گیرد و نیازهای مادی انسان ها، بر اساس حقیقت روحانی وی تنظیم می یابد. این مقاله با رویکرد تحلی و انتقاد وی، به بررسی شخصیت زوربای بودا و نقد آن از منظر اسلام می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"به گونه ایکـه او تعلیمـات مکتـب خود را در راستای رساندن بشر به کمال و سعادت ، که آرمان همه انسان هاست ، معرفی میکند: یکی از مهم ترین و اساسیترین نکته هایی که میخواهم همه در مورد تعلیمات من بدانند، ایـن اسـت کـه من «انسان کامل بودن » را تعلیم میدهم و ماده گرا و یا روح گرا نیستم ، بلکـه نگـرش مـن جـامع و کامـل است .
٢. نقد شخصییت زوربای بودا انسان آرمانی در مکتب اوشو، از مصداق عینی برخوردار است و در یک فرد تشخص دارد که اوشـو آن را زوربای بودا مینامد؛ شخصیتی که دارای دو جنبه متضاد درونی است و از شخصیت بـودا و زوربـای / یونانی الهام میگیرد؛ زهد درون که تمنای شهوت و هوس دارد، نه برای این است که به امیـال شـهوانی جهت دهد و از زیاده خواهیاش بکاهد، بلکه برای این است که لذت خواهی افراطی را فزونی دهد و بـه حد مطلوب خود، که رضایت نفسانی است ، برساند.
انسان آرمانی در مکتب اسلام با بررسی انسان آرمانی در مکتب اوشو، اینچنین به دسـت میآیـد کـه مـراد از انسـان آرمـانی در این گونـه جنبش ها، همان انسان محوری [به جای خدامحوری] است که آدمی را محور و اساس همه چیز و اومانیسـم را تنها راه تأمین سعادت و کمال بشر معرفی میکند به گونه ای که خدا را به دست فراموشی سـپرده ، انسـان خدایی را به جای آن نشانده ، انسان آرمانی شأن خدایی پیدا میکند."