چکیده:
فاعل تحریکی تعبیری است که ابنسینا پس از آنکه علیت به معنای اعطای وجود را از مقام فاعلهای موجود در عالم طبیعت سلب میکند، بهمنظور توجیه تأثیرات آنها به کار میگیرد. لیکن تأملی دقیق در معنا و نحوۀ وجود حرکت حاکی از این است که در نظام فکری ابنسینا، حرکت ازجمله امور ممکن و از عوارض لاحق بوده و لذا در پیدایش خود نیازمند علت مستقلی است که آن را ایجاد کند. بنابراین فاعل طبیعی که در ابتدا مفید حرکت فرض شده بود، اکنون با این توضیح بهعنوان معطی الوجود مطرح میشود. بر همین اساس این پرسشها شکل میگیرد که بالاخره نقش فاعل طبیعی چیست؟ و اینکه گفته میشود فاعل طبیعی حرکت میبخشد، به چه معنا است؟ آیا تفاوتی بین ایجاد حرکت با ایجاد سایر موجودات هست که به ابنسینا اجازه میدهد علیت به معنای ایجاد حرکت را منسوب به فاعل طبیعی بداند؟ در این مقاله، پس از ارائه و تحلیل موضع ابنسینا در دو بخش علت ایجادی و علت تحریکی، ضمن اشاره به تناقض ظاهری موجود در کلام ابنسینا، تلاش میشود که از «نظریۀ میل» او بهعنوان راهی برای حل این تناقض استفاده شود.
خلاصه ماشینی:
بر همـین اسـاس ایـن پرسـش هـا شـکل مـی گیـرد کـه بالاخره نقش فاعل طبیعی چیست ؟ و اینکه گفته می شود فاعل طبیعی حرکت می بخشد، به چه معنا است ؟ آیـا تفـاوتی بین ایجاد حرکت با ایجاد سایر موجودات هست که به ابن سینا اجازه می دهد علیت به معنای ایجاد حرکت را منسـوب به فاعل طبیعی بداند؟ در این مقاله ، پس از ارائه و تحلیل موضع ابن سینا در دو بخش علت ایجـادی و علـت تحریکـی ، ضمن اشاره به تناقض ظاهری موجود در کلام ابن سینا، تلاش می شود که از «نظریة میل » او به عنوان راهی برای حل این تناقض استفاده شود.
و به همین مناسبت ابن سینا نیز حرکاتی که در یک جسم ممکن است اتفـاق بیافتـد را به دو دستة حرکات طبیعی و حرکات قسری تقسیم مـی کنـد و آنگـاه در توضـیح حرکـت طبیعی که مطابق با مقام اول است ، چنین می آورد: «اما طبیعی که خاص چیزی است ، آن است که به تنهایی از قوة طبیعی که در اوسـت صادر شود و مقصود ما از قوة طبیعی در اینجـا هـر قـوه ای اسـت کـه از ذات چیـزی سـبب حرکت شود بدون اراده و آن طبیعت صرف باشد یا اینکه مانند نفس گیاه باشد.