چکیده:
پیشینه استشهاد به آیات قرآن کریم سابقهای دیرینه دارد و از همان آغاز نزول قرآن، خود پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) و ائمّة اطهار(ع) در سخنان خود به آیات قرآن کریم اسشتهاد میکردند و در واقع، بعد از نزول قرآن کریم نیز شاعران و نویسندگان در آفرینش آثار ادبی خود، شیوههای بیانی قرآن را الگوی کار خود قرار دادند و از الفاظ و اندیشههای قرآنی در آثار خود بهره جستند. از آنجا که بعد از پیغمبر اکرم(ص)، دیگر ائمّه اطهار(ع) مفسّر و مبیّن قرآن کریم هستند و از شاخصههای کلام ایشان، استشهاد به آیات قرآن و به کار بردن تعبیرهای قرآنی است. لذا ضرورت پژوهش برای گونهشناسی اقتباسهای ائمّه از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در این میان، خطبة فدکیّه یکی از رساترین خطبههای حضرت فاطمه(س) در باب غصب «فدک» بوده که سرشار از آیات و اشارات قرآنی است.آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد، پاسخ تفصیلی به این پرسش است که گونههای استشهاد و اقتباسهای قرآنی حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیّه به چه صورت بوده است.
خلاصه ماشینی:
گونه شناسی استشهادهای قرآنی خطبۀ فدکیه نصرت نیل ساز استادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس ، تهران ، ایران زهره بابااحمدی میلانی دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران ، ایران (تاریخ دریافت : ١٣٩٤/١٠/١٤؛ تاریخ پذیرش : ١٣٩٥/٠٧/١٩) چکیده (ص ) پیشینۀ استشهاد به آیات قرآن کریم سابقه ای دیرینه دارد و از همان آغاز نـزول قـرآن ، خـود پیـامبر ، حضرت فاطمه (س ) و ائمۀ اطهار(ع ) در سخنان خود به آیات قرآن کریم اسشتهاد میکردند و در واقـع ، بعـد از نزول قرآن کریم نیز شاعران و نویسندگان در آفرینش آثار ادبی خود، شیوه های بیانی قرآن را الگـوی کـار (ص )خود قرار دادند و از الفاظ و اندیشه های قرآنی در آثار خود بهره جستند.
: ٣٠) است ؛ به عنوان نمونه ، هنگامی که حضرت فاطمه (س ) و عباس برای طلب میـراث خـود نـزد ابوبکر آمدند، او با ادعای «سمعت رسـول الله أنـه یقـول لا نـورث ٢: از رسـول خـدا شـنیدم کـه می گفت : ما چیزی به ارث نمی گذاریم » (ابن حنبل ، بیتا، ج ١: ٤؛ بخاری، ١٤٠١ق .
ألا فی الفتنۀ سقطوا و إن جهـنم لمحیطۀ بالکافرین ( در اینجا بخشی از آیۀ ٤٩ سورة توبه به زیبایی و بـا انسـجام تـام رابـط میـان بخش نخست کلام حضرت فاطمه (س ) و بخش بعدی در بیـان بعیـد بـودن ایـن کـار از آنهـا، در حالی که کتاب قرآن در مقابل آنهاست ، ولـی آن را پشـت سـر انداختـه ، بـه غیـر قـرآن حکـم می کنند؛ قرآنی که امور آن روشن و احکام آن درخشان ، و علایـم هـدایت آن ظـاهر، و اوامـر آن واضح است : «کیف بکم ، وأنی تؤفکون ، و کتاب الله بین أظهرکم ،اموره ظاهرة، و أحکامـه زاهرة، و أعلامه باهرة، و أوامره واضحۀ، و قد خلفتموه وراء ظهورکم ،أم بغیـره تحکمـون ؟».