چکیده:
اخلاق ارسطویی در مفهوم عام آن مجموعه کنشهای رفتاری و اجتماعی است که مورد قبول یک جامعه قرار گرفته است. این اخلاق از طریق تجربه سنتی و دریافتهای عرفی در محدودههای خاص جغرافیایی طی قرون شکل گرفته و جامعه موظف به رعایت آن است. اخلاق ارسطویی را میتوان اخلاق شهروندی هم خواند، زیرا اقبال عامه یافته و میان شهروندان اجرا میشود. چنین تعریفی در مضامین قابوسنامه اثر قابوس بن وشمگیر مصداق مییابد. قابوسنامه دارای چهل و چهار باب است. این اثر دربرگیرنده توصیههای قابوس (=پدر) به فرزندش، (گیلانشاه) است و ارزش اخلاقی آن طی قرون متمادی تجربه شده است، اگرچه در محدوده قرن پنجم نوشته شده، ولی کلیات آن را میتوان به جامعه امروز تعمیم داد. پارهای از موضوعهای ارزشی در اثر یادشده عبارتند از: درک نعمتهای الهی، نرمخوبودن، خیانت به مال کسی نکردن، سخن نیکو گفتن، دیگران را چون خانواده خود دوستداشتن، به فرزندان نیکوکاری آموختن، پرهیز از اسراف، توجه به وقت و قرار، حفظ امانت، نگریستن به بانوی خانه به عنوان کدبانو و نه تمتع، خشم فروبردن، جوانمردی، حفظ امانت، راستگویی، پایبندی به پیمان و دهها موضوع دیگر که میتواند روابط و تعامل زیستی را میان شهروندان تنظیم کند. تحقیق میکوشد ارتباط مفاهیم قابوسنامه را به عنوان نمونهای از اخلاق ارسطویی مورد تحلیل قرار داده و چارچوبی از این نوع اخلاق در قرن پنجم به دست دهد.
خلاصه ماشینی:
در این تحقیق، علم اخلاق )Ethics( مورد نظر نیست ، اگرچه امروز علم اخلاق را برابر نظامپردازی ذاتگرایانه زیرا با آنچه به عنوان اخلاق ارسطویی طرح میکنیم سازگار مکتب مدرسی قرون وسطی قرار میدهند و آن را زیربنای نمیباشد »علم اخلاق اشاره به سرگذشت معقول کوششهای قلمرو زندگی فردی میدانند، ولی در این تحقیق منظور ما از ما برای نیل انسان به وجود است« )٢( نیز نظرگاه فلسفی اخلاقیات )Moralities( عبارت است از شیوه بینش جامعه در اخلاق از بایدبودنها و نبایدبودنها تشکیل میشود، ولی اخلاق مورد هر آنچه که در عمل، عاقلانه به حساب میآید.
او در کیمیای سعادت اندرزنامهها در قرون اولیه اسلامی برگردانی بود از سعی میکند انسان را از بدی باز دارد و به نیکی برانگیزد و اندرزنامههای روزگار ساسانی به زبان عربی که پارهای از آنها این رویه انسانهای پرهیزکار است، البته ذهن غزالی با عبارتند از: جاویدان خرد مسکویه )٢(، غرر ثعالبی )١(، التاح تعلیمات اشاعره به هم آمیخته است، ولی بعد از او سعدی فی اخلاقالملوک منسوب به جاحظ )٦(، عیون الاخبار ابن رایجترین نوع اخلاق زیستی و کاربردی و تجربهشده را در قالب قتیبه )٧(، مروج الذهب مسعودی )٢( و نیز رسالههایی چون قصه، شعر و حکایت ابراز میدارد.
در این باب معتقد است که قابوسنامه چهل و چهار باب دارد که در هر باب به یک »سودمندترین آدمی برای همگان آن کس است که به گوهر و گروه از عناصر اخلاقی مشخص میپردازد، اگرچه ممکن است اصل نیک خود که از هنگام تولد داشته است، توجه کند و »گوهر چنین به نظر رسد که موضوعهای مطروح در بابها هیچ هنر را با سخن و اندیشه خود تلفیق کند« )١٦(.