چکیده:
در دهه های اخیر، نظام مالی متعارف در دهه های اخیر، با بحران های مالی متعددی روبرو شده که ثبات مالی و بعضا ثبات کل سیستم اقتصادی را مخدوش کرده است. اساسا بحران های مالی هم در جانب مصرف کننده و هم در جانب تولیدکننده اثرات منفی بر اقتصاد می گذارند. از سوی دیگر یکی از شروط اصلی یک اقتصاد مقاوم، توانایی کنترل شوک ها (چه درون زا و چه برون زا) می باشد؛ و لذا می بایست اقدامات لازم برای شناسایی و کنترل عوامل موجده شوک ها صورت پذیرد. در این مقاله با استفاده از مطالعات پیشین، نقش بانک های مرکزی در ایجاد بحران های مالی اقتصادی تبیین شده و سپس جایگاه این نهاد در مقوله دفاع اقتصادی ترسیم می شود؛ درنهایت نیز راهکارهایی برای کاهش احتمال مواجه با بحران مالی ارائه شده است. این مطالعه نشان می دهد که بانک های مرکزی ممکن است با اتخاذ سیاست های پولی انبساطی نامناسب و غفلت از مقررات گذاری و نظارت کامل زمینه ساز بحران شوند.
خلاصه ماشینی:
بانک ها –به عنوان یک بنگاه اقتصادی - در پی حداکثر سود خود هستند و در این راه می کوشند تا با جذب بیشتر سپرده ها و انتقال آن به سرمایه گذاران سود کسب کنند؛ البته ، در بسیاری از موارد بانک ها با پذیرش ریسک های بالایی ، خود به طور مستقیم ، به سرمایه گذاری در پروژه های بلندمدت (نقد نشونده ) اقدام می کنند یا به شرکت هایی تسهیلات می دهند که احتمال نکولشان بالاست ؛ این امر به بر هم خوردن توازن بدهی -دارایی آن ها منجر شده و می تواند زمینۀ بحران مالی را فراهم کند (عسکری و دیگران ، ٢٠١٢).
مدیریت صحیح ابزارهای سیاست های پولی ، ضمن ایجاد ثبات سطح عمومی قیمت ها (کنترل تورم ) به ایجاد ثبات در فضای تصمیم گیری اقتصادی نیز منجر می شود؛ ازاین رو، می تواند زمینه ساز رونق و رشد اقتصادی باشد؛ درصورتی که ، بانک مرکزی در اعمال این سیاست ها ناموفق باشد، نابسامانی هایی ، مثل تغییر مداوم سطح عمومی قیمت ها و تورم ، کمبود (یا مازاد) اعتبارات و عدم برآورده شدن متقاضیان وجوه (مصرف کننذگان و تولیدکنندگان )، افزایش ریسک تحمیل شده به بانک ها و همین طور افزایش فزایندة ریسک پذیری بانک ها، شکل گیری بازارهای ربوی غیر رسمی و ...
از دیدگاه هایک ، بانک مرکزی عامل اصلی شکل گیری بحران های مالی است ، اجرای سیاست های انبساطی بانک ها، زمینه ساز گسترش خلق اعتبار شده و نرخ بهره را کاهش می دهد؛ ازاین رو، تقاضای اعتبار به صورت کاذب افزایش می یابد و در نتیجه ، حباب شکل می گیرد؛ به طور طبیعتی با ترکیدن حباب ها، موج کاهش ارزش دارایی ها، از جمله اوراق بدهی و سهام و به تبع آن ورشکستگی ها، آغاز می شود.