چکیده:
«رؤیتپذیری» بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی تحلیلهای فوکو جایگاه ویژهای در اندیشۀ وی دارد. تأکید او بر رؤیتپذیری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکلگیری علوم، و همچنین یکی از تکنولوژیهای قدرت، نشان دهندۀ این اهمیت است. استناد بر توصیفات تجسمی در تحلیلهای فوکو سبب شده است که بسیاری از مفسران وی را فیلسوفی دیداری بدانند، ولی از دیگر سو، افشاگری او درباره جایگاه نگاه در اعمال قدرت، برخی دیگر را بر آن داشته است که وی را مخالف بیناییمحوری بینگارند و استدلال کنند که فوکو از نگاه علیه نگاه استفاده کرده است. این مقاله، ضمن معرفی جایگاه نگاه و رؤیتپذیری در آثار فوکو، سعی دارد تصویر دقیقی از نسبت رؤیتپذیریبا قدرت در اندیشۀ وی ارائه دهد. بدین منظور، علاوه بر توصیف مفاهیم رویتپذیری و قدرت نزد فوکو، به تحلیل مقولات مرتبط با این مفاهیم در آثار دیرینهشناسانه و تبارشناسانۀ وی میپردازیم. ما نشان خواهیم داد که قدرت، از یک سو، پدیدآورندۀ رؤیتپذیری هاست و از دیگر سو، رؤیتپذیریها هستند که به نوبۀ خود امکان شناخت قدرت، اعمال آن و حتی مداخله در آن را فراهم میآورند. قدرت، چه در جوامع سلطنتی و چه در جوامع مدرن از رؤیتپذیری بهره برده است؛ گاهی با نمایش شکوه خود، گاهی با پنهان شدن و گاهی با نظارت. فوکو با تأکید بر رؤیتپذیری های ادوار مختلف و نسبت آنها با قدرت، قصد دارد نشان دهد که همۀ راههای رؤیتپذیری در آن واحد ممکن نیست و در آنچه میتوانیم ببینیم محدودیتهایی وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: فوکو، رؤیت پذیری، قدرت ، تبارشناسی، دیرینه شناسی مقدمه نگاه ، در آثار میشل فوکو(١٩٨٤-١٩٢٦)، فیلسوف ، جامعه شناس و مورخ فرانسوی ، جایگاه پیچیده و مسئله سازی دارد؛ وی با رد «نگاه » عینی و بی طرف و معرفی نگاه ، به عنوان برساخته ای اجتماعی ، عینیت گرایی معرفت عصر روشنگری را مورد پرسش قرار میدهد و نفی میکند.
در درون همین سامانۀ معرفت بود که انسان به عنوان سوژه خودمختار و خودسامان پدیدار شد بدین ترتیب ، در سامانۀ معرفت دوران مدرن است که فوکو موضوع «غلبۀ نگاه » را مطرح می کند، دورانی که در آن شکافی ترمیم ناپذیر میان گزاره ها و رؤیت پذیری ها وجود دارد و هیچ یک قابل تقلیل به دیگری نیست .
ولی با معکوس شدن رؤیت پذیری در طول زمان ایجاد ساختمان ها در «هنر نور و امر رؤیت پذیر» جدیدی ارائه می شود که دیگر به بالا به سمت شکوه آنان که صاحب قدرت یا تجسم آن هستند نظر نمی کند، بلکه به پایین نگاه فوکو نیز همین رؤیت پذیری و فضاسازی را در نظر دارد، وقتی در تولد زندان اظهار می کند: «روزگار باستان تمدن نمایش بود؛ امکان پذیر کردن نظارت بر شمار اندکی از چیزها برای شمار کثیری از انسان ها.
هر چند فوکو در رویکرد تبارشناسانه اش به دنبال برملا کردن رابطۀ نگاه و قدرت و نقش رؤیت پذیری در اعمال قدرت است ، ولی این به خودی خود نمی تواند نشان دهندة موضع او نسبت به نگاه باشد؛ چرا که از دیدگاه فوکو قدرت الزاما سرکوبگر نیست ، بلکه ترغیب می کند، برمی انگیزد و تولید می کند.