چکیده:
اهمیت رای دهی و رفتار انتخاباتی همواره در شاخه های مختلف نظری مورد تاکید قرار گرفته است.یکی از مهم ترین رهیافت ها در این زمینه، رهیاف جامعه شناختی است که در آن سعی می شود گرایش های مختلف فرد بر اساس تاثیر متغیرهایی همچون پایگاه اجتماعی و اقتصادی، سطح آموزش، سن، گرایش های مذهبی، جنسیت و...توضیح داده شود.مبتنی بر این رهیافت، جنسیت یکی از عواملی است که ذیل الگوی شکاف جنسیتی بر تصمیم رای دهندگان موثر است. مقاله حاضر در صدد شناخت تاثیر جنسیت بر رفتار انتخاباتی در جامعه آماری مورد مطالعه(شهر اصفهان)می باشد.برای انجام این پژوهش و آزمون چهار فرضیه، از روش پیمایش استفاده شد و طی آن 230 پرسشنامه به تناسب جمعیت در بخش های مختلف شهر توزیع گردید.بر اساس نتایج حاصل شده در این تحقیق، بین متغیرهای محافظه کاری، اهمیت به ویژگی های ظاهری و مذهبی کاندیداها و متغیر جنسیت، رابطه معنادار وجود دارد، به گونه ای که میانگین زنان برای این متغیرها بیشتر از مردان است. اما میان متغیرهای میزان اهمیت و شرکت در انتخابات، میزان آگاهی های سیاسی و انتخاباتی و متغیر جنسیت رابطه معنادار وجود ندارد و میانگین این متغیرها میان زنان و مردان تقریبا یکسان است.
خلاصه ماشینی:
بر اساس نتایج حاصلشده در این تحقیق، بین متغیرهای محافظهکاری، اهمیت به ویژگیهای ظاهری و مذهبی کاندیداها و متغیر جنسیت، رابطة معنادار وجود دارد، به گونهای که میانگین زنان برای این متغیرها بیشتر از مردان است.
بنابراین، نتایج این آزمون نشان میدهد که در زمینة میزان اهمیت به انتخابات یا شرکت در آن، بین دو گروه زنان و مردان شکاف جنسیتی موجود نمیباشد و به این ترتیب فرضیه دوم ما رد میشود.
آزمون فرضیه سوم بر اساس این فرضیه، بین جنسیت و میزان تأثیرگذاری چهره و ویژگیهای اخلاقی، مذهبی و شخصی کاندیداها در رأی افراد نسبت به اهداف و سیاستهای انتخاباتیشان رابطه وجود دارد؛ به این معنا که زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر چهره و ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی کاندیداها تا سیاستهای انتخاباتیشان قرار میگیرند.
بنابراین، نتایج این آزمون ضمن تأیید فرضیه سوم، وجود شکاف جنسیتی را در زمینه میزان اهمیت به ویژگیهای شخصی و مذهبی کاندیداها در رفتار انتخاباتی نشان میدهد.
در این فرضیه، علاوه بر مقایسه میانگینها، برای بررسی اینکه جنسیت بر میزان آگاهی افراد از موضوعات سیاسی و انتخاباتی مؤثر است، این تفاوت را در دو گروه زنان و مردان از طریق آزمون تی بررسی میکنیم تا معناداری یا عدم معناداری این تفاوت را از لحاظ آماری مشخص سازیم.
به این ترتیب، نتایج حاکی از آن است که بین دو گروه مردان و زنان در زمینة آگاهی در مورد مسائل سیاسی و انتخاباتی شکاف جنسیتی موجود نمیباشد و بنابراین فرضیة چهارم ما رد میشود.