چکیده:
قرآن کریم و اساساً هر متنی، محصول یک گفتمان است. تحلیل این گفتمان مؤید نقشآفرینی سه مؤلفه اصلی متن، مؤلف و مخاطب در خلق این گفتمان است؛ در عین اینکه تحلیل گفتمان از مؤلفه متن آغاز میشود، نیتمندی فرستنده (مؤلف) از شکلگیری این متن، اثرگذاری بر مخاطب (فهمندهمدار) در بالاترین سطح است. ازاینرو بهموازات بهرهگیری از زبان معیار در ارائه پیامهای متن، از زبان خلاقانه استفاده میکند تا پیام را در سطحی مطلوب، برجسته ساخته و آن را با هدف رهنمون ساختن مخاطب به مشارکت در فهم و درک متن ساماندهی کند. پیامهای به زبان معیار، سطح فهم تعبیریِ مخاطب را به سبب شناختدهی و تغییر نگرش در او و پیامها در قالب زبان تمثیل، سطح فهم تأویلیِ او را با هدف تغییر در رفتارش نشانه رفته است. بهرغم غالبیت نقش زیباییآفرینیِ متن قرآن (برجستهسازی) که مخاطب را به تکاپو وامیدارد تا بتواند با متن ارتباط برقرار سازد، موانع شخصیتی، معرفتی و فرهنگی- اجتماعی، مانع از آن میشوند که مخاطب، فعالانه در امر دریافت پیام شرکت کند. ازاینرو در مواجهه، درک و حفظ پیام، گزینشی عمل میکند.
خلاصه ماشینی:
براساس دیدگاه دوبوگراندودرسلر (١٩٨١) در کتاب «مقدمه ای بر زبان شناسی متن »، «متن » رخدادی ارتباطی است ؛ به عبارتی برای آنکه متن بتواند متن باشد، میبایست به معیارهای مشخصی ملتزم باشد؛ در این صورت متن باعث برقراری ارتباط میشود ( ,Beaugrande&Dresseler p٣ , ١٩٨١) این معیارها را میتوان اصول سازنده متن خواند: ٢-١-١-پیوستگی دستوری یا انسجام دستوری (Cohesion) چگونگی پیوند معنی دارمؤلفه های رو متن یا متن عیان ، همان طورکه میشنویم و یا میبینیم ؛ که عواملی چون ارجاع (Reference)، جایگزینی (Substitution) وحذف (Ellipsis)، پیوند (Conjunction) و انسجام واژگانی (Lexical Cohesion) آن را در متن شکل میدهند (١٩٧٦ ,Halliday and Hassan).
اگر ملاک، حداقل سطح فهم است که هلیدی اشاره میکند، اصل مقبولیت در خصوص قرآن صدق میکند؛ یعنی مخاطبان ، پیام کلی متن آیه را دریافت میکنند؛ اگرچه احیانا پیام آیات به سبب ایجاز عارضی، نیاز به تفسیر وشرح دارد.
در این صورت متن قرآن کارکردی زیباییشناختی پیدا میکند؛ بنابراین برجسته سازی پیام در جهت اهداف راهبردی فرستنده (نیت مؤلف ) در بیدارسازی حس زیباییشناختی مخاطب و نیز برای مشارکت در امر دریافت و فهم پیام است .
(اصل اثرگذاری) ذهن مخاطب با پیام های صریح ، در قالب زبان تک معنایی هوشیار میشود و با پیام های نمادین و تمثیلی، در نگرش او تغییر ایجاد شده و به رفتار مطلوب نزدیک میشود؛ بنابراین مؤلف ، پیام متن را در جهت تعیین ذائقه حداکثری برای مخاطب و جلب سطح فهم تأویلی او سامان دهی میکند: ﴿مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة ﴾ (بقره : ٢/ ٢٦١).