چکیده:
مطابق تفسیری مشهور از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، اخلاق دست کم در مقام اثبات- امری برساخته یا به تعبیری دیگر، طرحی از قوای فعاله آدمی برای دست یابی به اهداف حیاتی تلقی می شود. اکنون پرسش این جاست که اگر با دستگاه اندیشه عرفانی به این موضوع بنگریم، اعتبارات اخلاقی چه نقشی را در منظومه فکری علامه بر عهده خواهند داشت؟ نگارنده این پرسش را به متن آثار ایشان عرضه کرده و با بهره گرفتن از اصطلاح شناسی رایج در اخلاق و عرفان، به پاسخ های زیر دست یافته است:
الف) علامه در نگرش عرفانی- اخلاقی خود، در گام نخست واقع گرای طبیعت گرا و در ادامه گام نهایی واقع گرای فراطبیعت گراست.
ب) در نگرش او احکام اخلاقی به مدد عقل ذی مراتب انسان قابل تصدیق هستند.
ج) این اندیشه به فضیلت گرایی اخلاقی- عرفانی منتهی می شود.
د) مطابق این نگاه، مرز عمل اخلاقی و غیراخلاقی، توهم استغنای فاعل از حضرت حق است.
خلاصه ماشینی:
"(مطهری، ١٣٨٠: ٤٥٤) اکنون پرسش این جاست که اگر این اعتبارات ، خود به نحوی از انحاء دارای حقیقت اند و در مقام عمل و با توجه به کاراییشان قابل اتصاف به لغویت و فایدت هستند، وسعت تحقق آن ها تا کجاست ؟ یا به بیانی دیگر، علامه از طرح این بحث ، چه گستره ای از مخاطبـان را مـورد خطـاب قرار داده و چه هدفی را دنبال کرده است ؟ مطابق یک قول ، قرار گرفتن بحث ادراکات اعتبـاری در ادامـه بحـث «پیـدایش کثـرت در ادراکات »(در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ) نشان دهنـدة مواجهـه ایـن متفکـر بـا یکـی از بزرگترین مسائل دورة مدرن ، یعنی درک اسباب تکثر در فرهنگ ها، ارزش ها و هنجارهای غالـب در تـاریخ و عـالم انسـانی است .
»(طباطبـایی، ١٣٨٩(الف ): ٥٧) از بیانات فوق میتوان به این نتیجه رسید که اگر در نخستین کارکرد از اعتباریـات ، آدمـی برای حفظ حیات و رفع حوائج اولیۀ خود دست به کار ابداع تعابیری تازه شده و اوصافی را تحـت عناوین بایسته و ناشایسته جعل میکند، در گامی دیگر، این میل آدمی به کمال و ارتقاء وجـودی گرفتن از دیگران در آب سراغ داریم صورت خواسته و سیراب کننـده را بـه آب مـیدهـیم و پـس از آن نسبت «وجوب » را میان خود و حرکت ویژه ای که تامین خوردن آب را میتواند بکند میگذاریم و در ایـن هنگام قوة فعاله است و حرکت خودش (کار مخصوص )»(مطهری، ١٣٨٠: ٤٥٣- ٤٥٤) / خویش است که وی را به سوی اعتبارات دینی کشانده و انگیزة پرستش را در او ایجاد مـیکنـد."