چکیده:
در میان نویسندگان قبل از انقلاب، داستانهای صمد بهرنگی جایگاهی خاص دارند؛ زیرا ماهیت تمثیلی و نمادین داستانهای او در کنار ظرفیتهای روایتگری آنها، در خدمت تیپسازی همسو با تفکر ایدئولوژیکی اوست. تلاش بهرنگی برای ارائة آرمانشهر ایرانی در داستانهایش با تمرکز بر قهرمانسازی، به داستانهای او ازجمله داستانهای کودکانة او ظرفیتهای تحلیل روانشناختی داده است. این پژوهش به شیوة توصیفی ـ تحلیلی با تأکید بر چهارچوب نظری «بیداری قهرمان درون» مورد نظر کارل پیرسون و هیو کیمار و تلفیق آن با نظریة «سفر قهرمان» کمپبل تلاش کرده به این مهم دست یابد. از نتایج تحقیق برمیآید که شخصیت «جستجوگر» -که ماهی سیاه کوچولو در داستان نماد آن است و از دوستداشتنیترین کهنالگوی شخصیتی بهرنگی- قهرمانی است که در مسیر سفر قهرمانانة خود در مواجهه با کهنالگوهای «جنگجو» و «نابودگر» به کمک کهنالگوهای «حامی» به وادی «تشرف» قدم مینهد و به آزادی و رهایی درونی؛ یعنی همان بیداری قهرمان درون، دست مییابد. تکرار و به تعبیری حلول خصایص کهنالگویی «ماهی سیاه کوچولو» در ماهی قرمز کوچولوی پایان روایت، علاقة صمد را به نمایش استمرار این چرخه در میان جامعه نشان میدهد؛ یعنی تقویت و زندهنگه داشتن «حس جستجوگری» و «اعتراض» در نهاد آزادة کودکان هم عصر خویش و نسل آینده.
خلاصه ماشینی:
گرچه نقش روایت شنو بـودن کـودک ذهن نویسنده را درگیر می سازد، کودکان در مواجهه با دنیای فانتزی ساخته شدة نویسندگان بزرگسال ، بیش از آنکه کودکی کنند، گاه تمرین بزرگی می کننـد؛ چنانکـه در داسـتان هـای کودکانة صمد بهرنگی شاهد چنـین رویکـرد پارادوکسـیکال هسـتیم : از یـک سـو داسـتان ساختاری ساده دارد و برای کودک آموزنده و جذاب ؛ اما از دیگر سو با پایان بنـدی خـلاف انتظار و باورشکن بویژه سرانجام شخصیت های داستانی ، شگفت آور و تأمل برانگیز؛ چراکه غالبا خوانندة کودک در اوج فرایند «شدن » قهرمان ، رها می گردد تا زمینه ای مهیـا گـردد کـه مخاطب کودک بتواند تلاشی مشابه از خود بروز دهد و برای ورود بـه دنیـای بزرگسـالان آمده گردد؛ دنیایی کـه بـه گمـان ماریـا نیکولایـوا (Nikolajeva Maria) بـه سـبب موقعیـت پساهبوطی خویش ؛ فضایی بازگشت ناپذیری برای تشرف کودک به جهان بزرگسالان مهیـا می سازد (ر.
از آنجا بخشـی اعظم از آثار بهرنگی به حوزة ادب کـودک مربـوط اسـت ، تحقیـق در ایـن حـوزه ؛ یعنـی کودکانه های صمد نیز کم نیست ؛ مانند مقالة «کودکانه های سیاسی صمد بهرنگـی » (سـید جواد طباطبایی و نگین نوریان ،١٣٩٣، پژوهشنامة علـوم سیاسـی ، سـال نهـم ، شـمارة دوم ، صص ١٠١-١٣٠) که ناظر بر تحلیل تحلیل نشانه شناختی دو داستان کودکانه بهرنگی اسـت ؛ اما با وجود این ، پیدا کردن مقالاتی که بتواند اندک هم پوشانی با مقالة حاضر داشـته باشـد، اندک و نادر است ؛ چنانکه در برخی از مقالات ماننـد «بررسی قصه ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی بر اساس نقد امپرسیونیستی » (حکمت شاهرخ و سارا مهدی خـانی ، ١٣٨٨، مجله زبان و ادبیات دانشگاه آزاد اراک ، شمارة ١٧- صص ٤٧-٥٦) یا مقالة «عقده ادیـپ در آثـار صـمد بهرنگـی » (بهنـاز دوران ، ١٣٨٢، کتـاب مـاه کـودک و نوجـوان ، شـمارة ٧٢- صص ٢٠٣-٢٠٥) با وجود تمایل به رویکرد روان شـناختی در آن ، کـاملا بـا مقالـة حاضـر متفاوت هستند.