چکیده:
روایتهای داستانی از واقعة عاشورا، به ویژه از سدة دهم هجری به بعد، در قالب نظم و نثر در آثار مقتلنویسان به زبانهای مختلف (عربی، فارسی، ترکی و هورامی) وارد شد. در این نوع مقتلها، دیگر نمیتوان واقعة عاشورا را از منظر تاریخی بررسی کرد، بلکه تاریخ و داستان در این مقتلها در هم آمیخته و جدا کردن آنها به نظر امکانپذیر نیست. نسخة مقتل امام حسین به زبان هورامی ـ از زبانهای ایرانی ـ تنها متنی است که به صورت منظوم در دورة قاجار به این زبان سروده شد. ادبیات هورامی هم که ساختار واجی آن به زبان پارتی باستان شباهت دارد، دارای میراث غنی از سدههای اول تا سدههای سیزده و چهارده هجری است. پژوهش حاضر، با تأکید بر این نسخة نویافته، سعی دارد که ضمن معرفی این نسخه و محتوای آن، به بررسی قرائتهای سوگوارانه، حماسی، عرفانی و تقدیرگرایانه از خلال آن بپردازد و سپس دادههای این مقتل را با دیگر مقاتل داستانی تطبیق دهد.
خلاصه ماشینی:
واقعة عاشورا، ادبیات هورامی، مقتل، نسخة خطی، روایت داستانی مقدمه شهادت امام حسین( و یارانش در کربلا به دست امویان، از جملة وقایع مهم تاریخ اسلام، بود که تا امروز تأثیر زیادی بر ادبیات همه ملتهای مسلمان و حتی غیرمسلمان داشته است.
(همان، ابیات 925-926) حتی در جایی دیگر آمده است که پس از شهادت حضرت عباس(، چون امام حسین( با سیهزار نفر به میدان رفت، همه آنها به دست سپاه بدذات یزید شهید شدند: «سی هزار نفر کسی نشی و بر/ گرد شهید بین نه دست بدگهر».
(رنجبر، 1389، ص218-219) از دیگر ویژگیهای این قرائت که در مقتل هورامی بیشتر خود را نمایان کرده، توصیف کاروان حسینی( در هنگام خروج از مدینه است؛ توصیفی که به نظر میرسد بسیار شبیه توصیف دربارهای هخامنشی و به ویژه ساسانی در کتابهای ایران باستان است: بارخانان بار کرد جه شار شی و برغلامان خاص حبشی و رومییک صد شتر بار جه دیبای اطلسنورس جوانان تمام طلاپوش کژاوان رازان به لعل و گوهرچند جه کنیزان خارجی بومیبار کردن او رو تمام هر چه هسوینة خسرو شاه جوشیان به جوش (مقتل هورامی، ابیات 471-473، 475) « وسایل را بار کردند و کجاوهها را با لعل و گوهر آراسته، از شهر خارج شدند.
یا آنجا که امام حسین( پس از شهادت همه یارانش تصمیم گرفت خود به جنگ دشمن برود، به حضرت زینب( فرمود: «لب خشک تشنه زبانم لالن/ پری قطرة آو اوقاتم تالن، باور ذوالجناح پریم بکر زین/ بشوم به میدان گبران بیدین» (همان، ابیات 1193-1194) یعنی «لبهایم خشک و زبانم از دیگر شاخصههای این قرائت است؛ مانند زره داوودی، خفتان زرآکنده، نیزة لال گشته و برای قطرهای آب اوقاتم تلخ شده است.