چکیده:
پژوهش حاضر، کوششی جامعهشناختی تطبیقی است و در آن، جلوههایی از تغییر در مناسبات اجتماعی شرح داده شده که حاصل ورود مدرنیته به جوامع ایرانی و عربی است. در این پژوهش، ضمن توجه به واقعیت اجتماعی جامعه ایرانی و عربی، به چگونگی ورود نمادهای زنانه به شعر معاصر بهعنوان یکی از شاخص های تحول اجتماعی پرداخته و چگونگی بهره گیری عبدالوهاب البیاتی و احمد شاملو از مفاهیم، نمادها و اسطوره های زنانه را با نگاه به دفترهای شعری این دو شاعر بررسی و نتایج را با یکدیگر مقایسه کرده و درنهایت به این نتیجه رسیده ایم که ورود نمادهای زنانه به شعر شاملو و بیاتی، سرآغاز یک جریان نیست؛ بلکه نتیجه تغییر مناسبات اجتماعی در دنیای مدرن است که سبب میشود نقش و جایگاه زن در دنیای مدرن تغییر کند و نوعی تعادل میان نیروهای اجتماعی به وجود آید. در پرتو به کارگیری نمادهای زنانه، دو شاعر بسیاری از مفاهیم اسطورهای را زنده کرده و کوشیده اند نیمی از جامعه را که سال ها پنهان نگاه داشته شده بود، دوباره مطرح کنند؛ البته این کاربرد ازنوع کوشش های فمینیستی نیست؛ بلکه دمیدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه آوردن و توصیف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنیته امکان ظهور یافته و نمونه هایی از اینگونه تلاشها را هم در ادبیات فارسی و هم در ادبیات عربی می توان یافت.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، ضمن توجه به واقعيت اجتماعي جامعۀ ايراني و عربي، به چگونگي ورود نمادهاي زنانه به شعر معاصر به عنوان يکي از شاخص هاي تحول اجتماعي پرداخته و چگونگي بهره گيري عبدالوهاب البياتي و احمد شاملو از مفاهيم ، نمادها و اسطوره هاي زنانه را با نگاه به دفترهاي شعري اين دو شاعر بررسي و نتايج را با يکديگر مقايسه کرده و درنهايت به اين نتيجه رسيده ايم که ورود نمادهاي زنانه به شعر شاملو و بياتي، سرآغاز يک جريان نيست ؛ بلکه نتيجۀ تغيير مناسبات اجتماعي در دنياي مدرن است که سبب ميشود نقش و جايگاه زن در دنياي مدرن تغيير کند و نوعي تعادل ميان نيروهاي اجتماعي به وجود آيد.
در پرتو به کارگيري نمادهاي زنانه ، دو شاعر بسياري از مفاهيم اسطوره اي را زنده کرده و کوشيده اند نيمي از جامعه را که سال ها پنهان نگاه داشته شده بود، دوباره مطرح کنند؛ البته اين کاربرد ازنوع کوشش هاي فمينيستي نيست ؛ بلکه دميدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه آوردن و توصيف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنيته امکان ظهور يافته و نمونه هايي از اين گونه تلاش ها را هم در ادبيات فارسي و هم در ادبيات عربي ميتوان يافت .