چکیده:
یکی از موضوعات فرا اخلاقی، بحث از منشأ الزامهای اخلاقی است. مسئله این است که الزامهای اخلاقی، یعنی بایدها و نبایدهای اخلاقی از کجا ناشی میشوند؟ به باور خانم کریستین کرسگارد، فیلسوف معاصر آمریکایی، منشأ الزامهای اخلاقی هویت اخلاقی انسان و انسانیت انسان است. انسان به دلیل خودآگاهیاش به صرف میل به چیزی آن را انجام نمیدهد، بلکه از خود میپرسد که آیا درست است که مطابق میل خویش رفتار کنم؟ کرسگارد که همانند کانت به ارزش ذاتی انسانیّت معتقد است، میگوید که دلایل ما برای انجامدادن چیزی را هویت و طبیعت ما مشخص میکند. هویت ما بهعنوان انسان، زن یا مرد، عضوی از قوم یا نژاد، دین خاص یا طبقه اجتماعی خاص و ... الزامهای نامشروطی را بر ما تحمیل میکنند. بنابراین، از نظر کرسگارد هویت ما بهعنوان یک انسان منشأ هنجارها و الزامهای اخلاقی ماست. نقض این الزامها بهمعنای از دستدادن هویت ماست. انسانیت بخش مهم هویت ماست. به نظر میرسد افزون بر برخی اشکالها بر نظریه اخلاقی کرسگارد، ایرادهای وارد بر نظریه اخلاقی کانت نیز بر آن وارد است؛ از جمله اینکه اصل انسانیت و هویت عملی انسانی نمیتواند همیشه بهعنوان معیاری موفق در تشخیص فعل اخلاقی عمل کند.
خلاصه ماشینی:
انسان به دلیل خودآگاهیاش به صرف میل به چیزی آن را انجام نمیدهد، بلکه از خود میپرسد که آیا درست است که مطابق میل خویش رفتار کنم؟ کرسگارد که همانند کانت به ارزش ذاتی انسانیت معتقد است، میگوید که دلایل ما برای انجامدادن چیزی را هویت و طبیعت ما مشخص میکند.
مسئله این است که الزامهای اخلاقی، یعنی بایدها و نبایدهای اخلاقی از کجا ناشی میشوند؟ چه کسی یا چه چیزی و چگونه این الزامها را از انسان مطالبه میکند؟ چرا ما خود را تحت یکسری الزامها و وظایف اخلاقی مییابیم؟ این مسئله چنان اهمیتی دارد که میتوان ادعا کرد اساس هر نظریه اخلاقی را تشکیل میدهد، زیرا هر نظریه اخلاقی در بعد فرا اخلاقیاش بر مبنای دیدگاهش در موضوع منشأ الزامهای اخلاقی، جهات وجودشناختی، معرفتشناختی، روانشناختی و حتی معناشناختی خود را مشخص میکند؛ برای مثال، نظریه احساسگرایی با طرح این ایده که منشأ الزامهای اخلاقی احساسات و عواطف درونی هر شخص است، در بحث وجودشناسی، حقیقتی برای گزارههای اخلاقی ورای ابراز احساسات در قالب الفاظ و گزارههای اخلاقی قائل نیست؛ در بحث معرفتشناسی، راه معرفت به گزارههای اخلاقی را مطالعه احساسات و عواطف فردی میداند؛ در بحث روانشناسی عمل، احساسات شخصی را عامل انگیزش برای رفتار اخلاقی میداند و حتی در بحث معناشناسی، الفاظ اخلاقی را فاقد جنبه شناختی و تنها نشانههایی برای بیان احساس همچون اصواتی مانند آه، آخ، هورا و ...
در بخش بعد درباره قانونی بحث خواهیم کرد که کرسگارد گفت ذهن اندیشناک وامیدارد تا هویت خودمان را بر اساس آن مشخص و معین سازیم؛ به بیان دیگر، این کدام ایده خوبی است که ما برای انجامدادن خود را به آن دستور میدهیم؟ د) یکپارچگی فاعلی پیش از پرداختن به قانون اخلاقی از نظر کرسگارد، مفهوم دیگری دربارۀ هویت عملی انسان، یعنی مفهوم «یکپارچگی» (integrity) را بررسی میکنیم.