خلاصه ماشینی:
"فرشته او را از لای درمیبیند اما پیش از طرح این مطلب با شوهرش،پس ازجنجالی دربارهی کتاب،فرشته گونی کتابهایش را بهرخ شوهر میکشد و میگوید که آدم کتابخوان رانمیشود از کتاب محروم کرد و بدین ترتیب عدم توفیقشوهرش را در سختگیری بیش از حد،به او نشانمیدهد اگر چه از نظر فیلمنامهنویس و حتی بازیگرفیلم2،این کار فرشته پیروزیست اما کتابخوان بودنزن و آن همه نبوغ و دانایی و توانایی زن در جدال باسرنوشت محتوم زن ایرانی که مردان زندگیاشناموافق و ناهمراه هستند،ناکارآمد است و او هیچراهکار و مخلصی بیش از زن بیسواد و کتابنخوان وعامی پیدا نمیکند و از انتساب این همه توانایی ودانایی به فرشته در جدالهای فیلم هیچبهره برداریای نمیشود و برای زن همین قدرکافیست که بر خلاف اصول مورد نظر مرد رفتار کند وکتاب بخواند،در حالی که اگر کتاب هم نخوانده بود،همین میشد که شد.
میلانی نتوانسته همهیحرفهایش را بزند و باید همهی حرفهایش را بزند وتکلیف همهی مسائل زنان را روشن کند،موضوعزندانی بودن زن در چمبرهی زندگی سنتی خانوادگی،وکیفیت علاقهی میان زن و شوهر یعنی علاقه میانزندانی و زندانبان را طرح میکند و نیز این که زن دراین ساختار منفعل و بیاراده میشود،این ساختار زنرا به نیستی میکشاند و میلانی بدان منتقد است،این که تازه اول عشق است و عشق به آزادی تاوانی دارد کهباید فرشته به دوش کشد و این که حضانت3/قیمومتطفل بر اساس قانون بر عهدهی پدر و در صورت فوتوی بر عهدهی جد پدری ست و میلانی بدان انتقاد دارددر آخرین لحظههای فیلم اعلام میشود."