چکیده:
غرض نوشتن این اثر آن است که می خواهیم بدانیم چه علل و عواملی اسباب پدید آمدن دشمنی قبیله
قریش و قبایل تابع با پیامبر گرامی حضرت محمد صلی الله علیه را فراهم آوردند؟ اگرچه پیامبر اکرم (ص)
خود از قریش بودند و از میان قریش برآمدند اما اهل قبیله ی قریش- حتی نزدیکان ایشان – نه تنها به
رسالت ایشان ایمان نیاوردند بلکه در شمار سرسخت ترین دشمنانش در آمدند. برای قریش قبول اسلام به
دلیل ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی خود ناممکن شده بود برخی از تاکتیک های قریش در تقابل با
پیامبر (ص) چنین بودند: آزار پیامبر (ص) پس از بعثت توسط قریش به ویژه از طرف متنفذّین قریش
همانند ابوجهل، ابولهب، امة بن خلف و ابوسفیان، برخورد با قرآن و شعر نامیدن آن، پیشنهاد به ابوطالب
برای قتل پیامبر (ص)، آزار و شکنجه ی مسلمانان، قطع پیوند با بنی هاشم و تبعید پیامبر (ص) و نزدیکان
وی به شعب ابو طالب، توطئه دارالندوه در جهت قتل پیامبر (ص) و غیره. بسیاری از قبایل کوچکتر در
حجاز به دلیل برتری قریش، خود به خود از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، تابع این قبیله ی بزرگ شده
بودند و به همین دلیل اسلام نمی آوردند. دلایل فراوانی وجود دارد که تا قبل از فتح مکه، بسیاری از اعراب
بخاطرحرمتی که برای قریش قائل بودند اسلام نیاوردند. بنابراین این تحقیق جهت پاسخگویی به سوال
اصلی پژوهش انجام شده است و در ادامه به بررسی این موضوع و در نهایت نتیجه گیری از آن انجام
می شود.
خلاصه ماشینی:
بررسي علل تقابل قبيله قريش و قبايل تابع ، با پيامبر گرامي اسلام (ص ) مهدي هادي کارشناس ارشد تاريخ اسلام دانشگاه آزاد اسلامي واحد يادگار امام چکيده غرض نوشتن اين اثر آن است که ميخواهيم بدانيم چه علل و عواملي اسباب پديد آمدن دشمني قبيله قريش و قبايل تابع با پيامبر گرامي حضرت محمد صلي الله عليه را فراهم آوردند؟ اگرچه پيامبر اکرم (ص ) خود از قريش بودند و از ميان قريش برآمدند اما اهل قبيله ي قريش - حتي نزديکان ايشان – نه تنها به رسالت ايشان ايمان نياوردند بلکه در شمار سرسخت ترين دشمنانش در آمدند.
خصلت هژمونيک قريش در جزيره العرب ، سبب شده بود که قريش بتواند از طريق مرجعيت سياسي، نوعي مرجعيت فرهنگي-هويتي نيز براي خود بيافريند"دلايل فراواني وجود دارد که تا قبل از فتح مکه ، بسياري از اعراب به خاطر حرمتي که براي قريش قائل بودند اسلام نياوردند" از آن جا که در جزيرة العرب قبايل گوناگوني وجود داشت ، قدرت هر يک در مقايسه با ديگري، گرفتار شدت و ضعف بود و از آن جا که هر قبيله براي کسب معيشت با ديگر قبايل ، به جنگ و درگيري مشغول بود، لازم بود تا قدرت هاي کوچک در اين ميان چاره اي بيانديشند و در تقويت قدرت دفاعي خود بکوشند .