چکیده:
تغییر و تحوّل همیشه همراه جوامع بشری بوده و بعد از انقلاب صنعتی به دلیل گسترش فنّاوری این تغییرات سرعت بیشتری به خود گرفته است. در این میان، جوامع عشایری که در طول تاریخ کهن سرزمین ایران نقش بسیاری مهمّی را بر عهده داشتهاند، امروزه به دلایل متعدّد، تغییرات عمیقی را در ابعاد مختلف زندگی خود تجربه کرده و از نقش و اهمّیّت دیروزین آن کاسته شده است. با این حال، در چنین فراشدی، چالشها و فرصتهای زیادی فراروی آنان قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، شناخت الگوهای تغییر و تحوّل در ابعاد معیشتی - زیستی و تبیین آنها در یکی از زیستبومهای ایل پر سابقة قشقایی، یعنی زیستبوم طایفة فارسیمدان است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از رهیافت کیفی و نظریّة بنیانی انجام شده است. انتخاب نمونهها ابتدا به شیوة ملاکی و سپس گلوله برفی بود که در نهایت با بهرهگیری از تکنیکهای مشارکتی، مصاحبة عمیق و نیمهساختاریافته با تعداد 12 نفر، اشباع نظری حاصل شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که الگوهای متفاوت معیشتی - زیستی همچون یکجانشینی، نیمهکوچنشینی و کوچ بدون دام در این محدوده شکل گرفته است. یافتههای تحقیق مشخّص میکند که مجموعة نیروهای درونی تغییر «ضعف دانش و تکنولوژی نوین عشایر در ارتباط با دامداری»، «افزایش جمعیّت، مهاجرت به شهر و کمبود نیروی کار» و «کمبود سرمایه» را شامل میشود. مجموعة نیروهای بیرونی تغییر نیز دربرگیرندة مواردی مانند «اصلاحات ارضی»، «محدود بودن حمایت و پشتیبانی دولت از نظر قانونی، حقوقی و مالی»، «ورود خدمات و امکانات به روستا»، «نفوذ تکنولوژی در بین عشایر»، «آسیبپذیری عشایر در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی»، «از بین رفتن مدیریت سنّتی عشایری» و «تغییر ساختار سیاسی کلان کشور» است. در نتیجه میتوان گفت که مجموعة نیروهای ترکیبی تغییر شامل «سست شدن ارزشهای زندگی کوچنشینی»، «رواج فرهنگ مصرفگرایی» و «گرایش به سبک زندگی شهری» در شکلگیری و انتخاب الگوها و راهبردهای اتّخاذشده توسّط اجتماع مطالعه شده، ایفای نقش کرده و در نهایت چالشها و فرصتهایی را به وجود آوردهاند.
Nomadic societies have had a very important role in the history of human societies. As a matter of fact، changing and transformation have always been accompanying these societies، although، after the industrial revolution، these changes occurred more rapidly due to the expansion technology. Todays، the role and importance of nomadic communities have declined for many reasons. Moreover، some profound changes have occurred in different aspects of their lives facing numerous challenges and opportunities. The present study aimed to identify change and transformation patterns in livelihood ness- Residential and explanation of them in Farsimadan ecosystem. This study is trying to identify the changes in the patterns of living and explanation of the ecosystem of Farsimdan tribe. This research is an applied one using qualitative approach and grounded theory. The sample was selected first with criterion sampling method and then snowball or chain sampling method. So finally the research reached to theoretical saturation via participatory research techniques and eventually deep and semi-structured interviews with 12 people. The results show that different patterns of livelihood have been formed included sedentary، semi-nomadic and nomadic cattle without livestock. Set of internal changes includes the weakness of tribal knowledge and new technologies in relation to livestock، population growth، lack of capital and migration to the city and labor shortage. External forces of change، including land reform، limited support from the government in terms of legal، regulatory and financial، entrance of services and facilities to the village، technology penetration among tribes، vulnerability tribes against natural hazards and human risk، loss of traditional management nomadic، changing the political structure. Combined forces of change include the loosening of nomadic life values، promoting the culture of consumerism" and urban lifestyle that played a role in the formation and pattern choices، strategies، challenges and opportunities for them.
خلاصه ماشینی:
"امروزه که جامعۀ جهانی به لحاظ پیچیدگی پدیده های اجتماعی و اقتصادی با سرعت غیر قابل کنترلی در مسـیر تکامل خود قرار دارد و هر روز تغییر و تحولات گوناگونی در جوامع بشری رخ میدهد، واقعیت این اسـت کـه جامعـۀ عشایری نمیتواند از روند این تغییرات دورمانده و به زندگی خود ادامه دهد (شکور و رضایی، ١٣٨٩)؛ بنابراین متـأثر از جریان تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ملی، جمعیـت و جوامـع عشـایری هـم در زمینه های مختلف مانند وضعیت کوچ و استقرار، نوع مسکن و سکونتگاه ، برخورداری از امکانـات عمرانـی و خـدماتی ، وضعیت بهره برداریهای دامی، زراعی و باغی، منابع تعلیف دام ، دستخوش دگرگونیهایی شـده و سـاختار اقتصـادی – اجتماعی و الگوی سنتی تحرک مکانی آنها متحول شده است (یاسوری، ١٣٩١: ٢٦٥) و الگوی معیشت - سـکونت کوچندگان که در گذشته بر مبنای شبانی شکل گرفته و در تمام طول سال با کلیـۀ افـراد خـانوار بـه همـراه دام در مسیر گرمسیر و سردسـیر در حرکـت مسـتمر بودنـد، امـروزه دسـتخوش تغییـرات فراوانـی شـده اسـت (بخشـنده نصرت ،١٥:١٣٨٠)."