چکیده:
زبان قران زبانی است که اختصار در آن بینظیر است. از آن جایی که میطلبد که این کلام الهی در سینه جای گیرد پس نیاز به الفاظی موجز و گرانبها دارد که در عین اختصار پرمایه باشند. کمکوشی زبانی مقولههای فراونی دارد که یکی از آن محور جانشینی است. به این صورت که سازهای پر مغز و مختصر جایگزین سازهای طولانی میشود. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی برآنست تا جلوههای کمکوشیهای زبان را در مقولهی جانشینی مورد واکاوی قرار دهد. این محورها عبارتند از جانشینی آوایی، لغوی، نحوی، بلاغی. چنین استنباط میشود که مخاطب قران از أمّی گرفته تا مخاطب اعصار مدرن نیازمند کلامی است که در حافظه ذخیره گردد؛ زیرا زبانها به سرعت به سمت ساده شدن به پیش میروند. بنابرین کلام قران به نحوی به همگونی آواها و گزینش واژگان پرداخته که توازن در آن رعایت شده، هر نسلی میتواند از آن بهره گیرد و آن را به سینه سپارد.
خلاصه ماشینی:
جانشینی یکی از فرایندهایی است که در زبان قران کاربرد زیادی دارد به طوری که یک کلمه قدرت ذخیرهسازی مفاهیم زیادی را در دل خود دارد و به جای یک کلمه کلمهای دیگر به کار میرود و این تراکم معنایی را که یک کلمه در خود حمل میکند هم باعث صرفه جویی در زمان و هم باعث کمتر درگیر کردن عضلات زبان و ذهن میشود.
زبانشناسان برای عوامل دگرگونی آواها چند علت قائلاند که یکی از این علل، تئوری سهولت میباشد این تئوری میگوید انسان به هنگام تلفظ آواهای زبان خود در فعالیت عضلانی اندامهای گفتار مایل به میانهروی و انتخاب آسانترین راه است البته به شرط رسیدن به هدف خود و بیان معانی و رسایی آن به مخاطب.
اما یک نوع ابدال آوایی هم وجود دارد که علاوه بر ایجاد تغییر در ساختمان کلمه در نطق هم تغییر معنایی به وجود میآورد به طوری که با جایگزینی حرفی به جای حرف دیگر مفاهیمی به آن افزوده میشود به دو واژهی (رجس و رجز) در این آیات بنگرید؛ «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت» (33/احزاب) و «فأنزلنا علی الذین ظلموا رجزا من السماء»: (سین) از حروف مهموس است که دلالت بر گناهانی دارد که در نهان صورت میگیرد و هیچ سر و صدایی در آن وجود ندارد ولی (ز) از حروف مجهوری است که در کلمهی رجز دلالت بر عذاب دردناکی دارد که در اثر آلوده شدن انسان به رجس پدید میآید (ظبیان، 156؛ 1997).