چکیده:
اﻣﺮوزه ﻋﺪم ﺷﻨﺎﺧﺖ وﺣﯿﺎﻧﯽ از «ﺷﺮاﯾﻂ دﻧﯿﺎ و زﻣﺎﻧﻪ»، ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯾﯽ ﻋﻤﯿﻖ و ﮔﺴﺘﺮده را در ﺣﻮزه «ﻋﻤﻞ» ﻣﻮﺣّﺪﯾﻦ ﻓﺮاﻫﻢ آورده اﺳﺖ! ﺗﺎ آدﻣﯽ ﻧﺪاﻧﺪ ﮐﻪ زﻣﺎﻧﻪ او «ﭼﻪ زﻣﺎﻧﻪای» اﺳﺖ، ﻗﺎدر ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﺮآﯾﻨﺪ ﮐﻼن «اﻋﻤﺎل» ﺧﻮﯾﺶ در آن ﻣﻘﻄﻊ از زﻣﺎن را، ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﺻﺤﯿﺢ و ﻣﻨﺎﺳﺐ، در راﺳﺘﺎی «ﻣﻘﺼﺪ» اﻟﻬﯽ ﻗﺮار دﻫﺪ! از ﻣﺎﺟﺮاﻫﺎی اﻓﺘﺨﺎرآﻣﯿﺰ و ﻋﻈﯿﻢ ﺟﺒﻬﻪ ﺣﻖ در اﯾﻦ زﻣﺎن، ﺑﺮوز و ﻇﻬﻮر «اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ» در اﯾﺮان، «ﺳﯿﻠﯽﻫﺎی اﻟﻬﯽ و ﻧﻮراﻧﯽ» در دﻫﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮه ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺎﻃﻞ، «ﺑﯿﺪاری اﻟﻬﯽ و اﺳﻼﻣﯽ» در ﻣﻨﻄﻘﻪ و ﺷﻤﺎل آﻓﺮﯾﻘﺎ، و ﮔﺴﺘﺮش ﺣﯿﺮت اﻧﮕﯿﺰ ﻣﺮاﺳﻢ «ارﺑﻌﯿﻦ ﺣﺴﯿﻨﯽ» اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﺘﻔﮑّﺮﯾﻦ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻣﺪاران، ﻣﺎﺟﺮاﻫﺎی ﻣﺬﮐﻮر را ﺻﺮﻓﺎ «ﺳﯿﺎﺳﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ» و «ﺑﯽ ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﻬﺪوﯾﺖ» و «آﯾﻨﺪه اﻟﻬﯽ» ﺗﻠﻘّﯽ ﮐﺮده، ﺑﺮﺧﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﺎﺟﺮاﻫﺎی ﻋﻈﯿﻢ ﻓﻮق ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻮاﻣﻞ «ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻣﻬﺪوﯾﺖ» ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﻪاﻧﺪ؛ ﺣﺎل ﯾﺎ آن را «ﻋﻼﺋﻤﯽ از آﺳﺘﺎﻧﻪ ﻇﻬﻮر» ﺑﺮﺷﻤﺮده و در ﺟﺴﺘﺠﻮی ﻣﺼﺪاق ﺧﺮاﺳﺎﻧﯽ، ﺷﻌﯿﺐ، ﯾﻤﺎﻧﯽ، ﺳﻔﯿﺎﻧﯽ و ﺣﺘّﯽ دﺟﺎل ﺑﺮآﻣﺪه اﻧﺪ!! و ﯾﺎ «ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای دﯾﮕﺮ» اﯾﻦ راﺑﻄﻪ را ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺮده و راﻫﮑﺎرﻫﺎﯾﯽ ﻣﺘﻔﺎوت را ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه اﻧﺪ. اﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺑﺮ آن اﺳﺖ ﺗﺎ روﯾﮑﺮدﻫﺎیﺷﺶﮔﺎﻧﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺟﺮاﻫﺎی ﻋﻈﯿﻢ زﻣﺎﻧﻪ را ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار دﻫﺪ و ﺑﺎ اراﺋﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی وﺣﯿﺎﻧﯽ ـ اﻋﻢ از «وﻋﻮد»، «آﯾﺎت»، «اﺷﺮاط»، «ﻋﻼﺋﻢ ﺣﺘﻤﯽ» و...ـ ﺑﻪ ﺗﺒﯿﯿﻦ دﻗﯿﻖ «روﯾﮑﺮد ﺻﺤﯿﺢ و ﺑﺮﺗﺮ»در ﻧﺴﺒﺖ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﺑﺎ «ﺣﻮزه مهدویّت» و «آﯾﻨﺪه ﭘﮋوﻫﯽ» ﺑﭙﺮدازد.
خلاصه ماشینی:
"این رویکرد مربوط به کسانی است21 که به «انقلاب اسلامی ایران» و دیگر «ماجراهای عظیم این زمانه»، از وجه «دینی» و کاملا «مرتبط با مهدویت و آینده الهی» مینگرند(اصفهانیان، 1389، ص81 تا 152) همچنین شکلگیری این «ماجراهای عظیم» را مبتنی بر جریان «گسترش نور»22 (امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج15، ص75) و دکترین «وعود»23 (امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج17، ص480) و «تحول قلوب»24 (اصفهانیان، 1389، ص56ـ57) میشمرند، و نیز گفتمانی عملیاتی را در حوزه اصلاحات فرهنگی اجتماعی و تمهید حکومت منجی ـ بدون مشخص ساختن «زمان»25ـ سامان میدهند و اینچنین بر «زمینهسازی صالحانه» نسبت به بعد «امت سازی» و «تمدنی» انقلاب اسلامی تمرکز میکنند26.
اما جای این سوال باقی است که آیا «امور محتوم» و دارای «اجل مسمی»، سرمنشاء تحولات آسمانی آینده در زمین شمرده میشود؟ و یا آنکه عناصری دیگر در نسبت با «محتومات» آینده، نقش آفرینی کرده و دارای جایگاهی ویژه و برتر است؟ امام جواد(ع) با پرداختن به این بحث و تعیین جایگاه «محتوم» در مقایسه با «میعاد» ـ که بحثی بسیار مهم و قرآنی است37 ـ، به این سوال اساسی پاسخی آشکار میدهند؛ قال حدثنا أبو هاشم داود بن القاسم الجعفری قال: کنا عند أبی جعفر محمد بن علی الرضا ع فجری ذکر السفیانی و ما جاء فی الروایة من أن أمره من المحتوم فقلت لأبی جعفر ع هل یبدو لله فی المحتوم قال: «نعم»."