چکیده:
سیّد احمد فردید یکی از متفکران شناخته شده ایران است که در حیات فکری خود با طرح واژههایی تازه _ مانند علمالاسماء تاریخی، غربزدگی، پریروز و پسفردای تاریخ _ کوشید تا وضعیت فکری بشر را در هر سه دوره پیشین، کنونی و نهایی تاریخ صورتبندی کرده و راه ایصال به حیات مطلوب را به مخاطب خود نشان دهد. در جهانی که فردید ترسیم میکند، هنر اگر حجاب عصر را در نوردد و بر تعیّنات دست و پاگیر انسانمحورانه(نهیلیستی یا نفسانی) غلبه کند، دریچهای را به بهشت پریروز تاریخ خواهد گشود و معبری را به سوی پسفردای آرمانی بشر هموار خواهد ساخت. با این حال به نظر میرسد که حکمت مورد نظر فردید که با میراث حکمی و عرفانی همنواست، در عین استحکام و اعتبار، هم از منظر فلسفی و هم از منظر هنری قابل نقد و تعدیل است. اگر این اندیشه در عین رعایت حریم گفتمانی خود، مدّعایش را متواضعانهتر بیان میکرد و با سایر امکانات حیات بشر به ستیزی تنگنظرانه بر نمیخاست، میتوانست به نیاز وجودی و معنوی بشر پاسخ دهد و حیات انسان را انسانیتر سازد. همچنین به نظر میرسد فردید نتوانسته مبانی و روش ارائه تفکر خود را با اندیشه انتظار شیعی همراه کند و از این رو در ترسیم چشماندازی از هنر انتظار نیز موفق نبوده است.
Seyyed Ahmad Fardid، is one of the most influential Iranian thinkers. He believes that western culture (in our time) seduces human kinds and changes their norms. He says and we live in darkness and hell of ignorance. But، he believes، if we remember the memory of holiness and consider our nostalgic living in the heaven (before the Adam’s descent)، we can escape from these suffering and we would bring the side of rest. According to Fardid، art is one of the most essential elements، which can associate us to reach paradise in the last section of human life at the end of time. In the other world، if an ideal artist introduces himself and regards self as a messenger of heaven، he can open an approach to the leaved man and also can aware and make human up to his eternal happiness. Although it is an acceptable answer، but it seems that such thoughts must reduce their ideology and must try to set them as transcendental and spiritual types of life. If so، Fardid’s idea can consist himself with new theory and also can transfer art، to exam some spiritual experience. In addition، it seems that Fardid couldn’t set his basic idea and his method of thought with Shiah theory of anticipation. So we can conclude that he couldn’t prepare a successful plot for Anticipation theory of art.
خلاصه ماشینی:
"»(هاشمی، 1383: 14) از همین رو و به سبب اهمیت اندیشۀ فردید در فلسفه و فرهنگ معاصر ایران، «میباید این «اندیشه» را جدی بگیریم و، مثل هر اندیشۀ جدی، در پیساختمان آن بگردیم و ببینیم که سازمایههای آن، یا عناصر ساختمانیاش، از کجا فراهم آمده و این عناصر چگونه روی هم سوار شدهاند، و سرانجام، آیا _ آنچنان که او ادعا می کرد _ یک دستگاه فکری با سر و سامان و تازه ساخته و پرداخته شده است که بر اساس آن بتوان آنرا در مقولۀ فلسفه یا حکمت الاهی یا عرفان نهاد؟» (آشوری، 1383: 6) این مقاله در تلاش است تا اولا با پرهیز از بازجویی فردید و دوری گزیدن از کنکاش روانکاوانه در سویههای شخصیتی او و ثانیا با ارائه تقریری مستند از آراء این متفکر، جایگاه هنر را در نگاه او دریابد و نسبت هنر فردیدی را با اندیشه هنری انتظار بررسی نماید.
به سود معانی تازه، نزاعی تاکنون تمام نشده را با اصحاب شریعت به پا کرد، هنری که از این الگو بهره گیرد، کدامین نشانههای تصویری موجود در هنرهای امروز (از جمله سینما) را در کدام مدلول تازه به کار خواهد بست و نهایتا با چه واکنشی مواجه خواهد شد؟ هـ ) غفلت از مولفههای سازنده هنر انتظار هنر مورد نظر فردید هرچند در جای خود منسجم و مسبوق به پیشینه ادبیات عرفانی و فلسفههای وجودی است، اما برای نزدیک شدن به آرمان و انتظار موعود در ادبیات تشیع با چند چالش جدی مواجه است: فردید جایگاه دین اسلام و انتظار موعود در آیین تشیع را در منظومه فکری خود تثبیت نکرده است."