چکیده:
دکتر خسرو باقری از معدود متفکرانی است که هم بحثهای تئوریک درباره «علم دینی» ارائه کرده است و هم در راه تحقق آن، اقداماتی انجام داده است. در مقاله حاضر دغدغه اصلی بررسی نحوه ورود و خروج ایشان به بحثهای تئوریک در این باب است. نگارنده قبلا با رویکردی منطقی - فلسفی تقریری از نظریه ایشان ارائه کرده و نقدهایی را بر آن وارد کرده بود. در مقاله حاضر پس از مروری گذرا بر این تقریر و نقد منطقی - فلسفی، مباحث ایشان از زاویه نحوه تعامل ایشان با سایر اندیشمندان این حوزه - یعنی تحلیلی تاریخی - جامعهشناختی از موضع ایشان - مورد بررسی قرار
خلاصه ماشینی:
"مهمترین بعد اشکال در زاویه علمشناسی ایشان آن است که اگر ایشان ورود آرای غیرتجربی- با عنوان متافیزیکی- در علم تجربی را جدی میگیرند، اولا چه اصرار دارند که نام این علم را تجربی بگذارند و داور را تجربه معرفی کنند؛ ثانیا با این ورود، اعتبار معرفتشناختی و واقعنمایی این آرا را- که به نسبیگرایی و غلبه فرهنگ بر علم منجر نشود- چگونه توجیه میکنند؟ در حوزه دینشناسی نیز اولا با اینکه اسلام عقل را به عنوان یکی از منابع معرفتی به رسمیت شناخته است، چرا اصرار دارند دین را به متون دینی منحصر کنند و ثانیا اگر هدایت وحیانی به معنای نشاندادن راه سعادت انسان است و در تعالیم اسلام آمده که خداوند همه مخلوقات را مسخر انسان قرار داده - پس همه واقعیات عالم به انسان و سعادت او مرتبطاند - آنگاه گزیدهگویی به معنای اینکه متون دینی نمیتواند و نباید وارد برخی حوزهها شود، چه توجیهی دارد؟ دقت شود اگر متون دینی وارد حوزهای نشده بود، بهنحو پسینی معلوم میشود که اطلاعاتی که با عقل خود - به معنای مجموع قوای ادراکی عادی، نه فقط عقل فلسفی - میتوانیم در آن حوزه به دست آوریم، برای زندگی و سعادت ما کفایت میکند؛ اما اینکه در یک نگاه عرفی فعلا به نظرمان نمیرسد که مثلا فیزیک چه ربطی به هدایت انسان میتواند داشته باشد، سپس به نحو پیشینی هرگونه ورود متون دینی به این حوزه را انکار کنیم؛ بهنحویکه افراد را از هرگونه تأمل درباره آیات و روایات مثلا مربوط به فیزیک عالم - به بهانه اینکه دین گزیدهگوست و حتما درباره فیزیک سخن قابل تأملی ندارد - برحذر داریم، معلوم نیست چه توجیهی میتواند داشته باشد."