چکیده:
جریان ارتداد که در اصطلاح به معنی بازگشت از دین است، یکی از جدی ترین بحران هایی بود که در اواخر حیات پیامبر و همچنین دوران خلافت ابوبکر، گریبانگیر دولت نوپای اسلامی گردید که اگر شدت عمل مسلمانان در سرکوب قبایل گرویده به جریان ارتداد نمی بود، می رفت که وجود اسلام را در شبه جزیرهٔ عربستان متزلزل گرداند. در این جریان، قبیلهٔ بنی اسد تحت رهبری یکی از مدعیان نبّوت به نام طلیحه بن خویلد اسدی گرد آمده و راه ارتداد از اسلام در پیش گرفتند که طی جنگ هایی که در عهد ابوبکر و تحت فرماندهی خالد بن ولید بر علیه آنان صورت گرفت به شدت سرکوب و دوباره به اسلام گرویدند. در این مقاله برآنیم که بدانیم شروع شکل گیری جریان ارتداد بنی اسد و تطور آن تا سرکوبی و همچنین علّت آن چه بوده است و به روشن ساختن نقش این قبیله در این امر بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"ویدرسال ۴هجریبه همراهیبرادرخویش سلمه بن خویلد،جمعیازبنیاسدرابراینبردباپیامبر(صل الله علیه وآله وسلم )درمنطقه قطن ازآبگاه هایبنیاسد،به دورخویش گردآوردکه باافشایتوطئه آنان توسط فردیازبنیاسدورسیدن خبرنقشه وی ٔ به مدینه ،پیامبر(ص )،ابوسلمه بن عبدالاسدرادررأس سریه ایبراینبردبه سویطلیحه ویارانش گسیل داشت که سبب متفرق شدن طلیحه ویارانش وبدست آوردن برخیغنایم توسط مسلمانان گشت که این سریه درتاریخ اسلام به نام سریه ٔابیسلمه نامیده شد.
حال اگراین پیوستن هاواقعابراساس رسوخ و ایمان قلبی وواقعیبه نبوت طلیحه داشت بسیارمشکل مینمودکه دراین مدت بسیارکوتاه ازاعلام ارتدادطلیحه وادعاینبوت خویش ،این خیل عظیم ازافرادبه گرداوجمع شوندکه اگردعوت اورابا دعوت پیامبر(ص )که سالهایسال ،پس ازتحمل مشقت هایبسیار،به سختیواندک اندکتوانسته بود افرادیراباایمان قلبیبه نبوت خویش جذب کرده ،مقایسه کنیم ،درمییابیم که دعوت طلیحه به نبوت خویش تاچه اندازه براساس ومحورعصبیت هایقبیله ایبوده است وبنظرمیآیدچون تعدادبسیاریاز افرادوسران این قبائل ،ازآن روکه پس ازاسلام ،منزلت خویش رابادادن زکات به پیامبر(ص )ودولت مدینه ،تحقیریافته حساب مینمودندودرواقع آن رانوعیتبعیت باذلت ازقریش ونوعیباج به سروراین قبیله ،تفسیرمیکردند،لذامترصدفرصتیبودندکه خویش راازاین سلطه ٔجدیدمدینه رهاسازندوازاین روبه سرعت جذب پیامبران دروغینیشدندکه باآنان خویشاوندی ویانوعینزدیکی وپیوندقومیو قبیله ایداشتند.
نتیجه گیری باتوجه به چگونگیروندشکل گیریارتداددرمیان قبیله ٔبنیاسدوبرخیقبائل همپیمان آن وهمچین با توجه به خصوصیات وویژگیهایرهبراصلیاین ارتدادوبرخیدیگرازسران آن ونیزخواسته هایمرتدین ومذاکرات آنان بادولت مدینه قبل ازدرگیریوسیع طرفین ،روشن میگرددکه این جریان درواقع نوعی اعتراض به حاکمیت قریش واباداشتن این قبائل ازپرداخت زکات که آن رانوعیخواریبرایخویش تلقی مینمودند،وهمچنین جاه طلبیرهبران آنان برایتقسیم سلطه برعرب میان خویش وقریش بوده است و آنچه این سبب گردآمدن این جمعیت زیادازافرادبه دورطلیحه بن خویلدکه رهبریاین ارتدادوسیع را عهده داربود،همان پیوندعصبیت قبیله ایبوده وکمترنشانیازایمان راسخ آنان نسبت به ادعاینبوت رهبرشان درمیان آنان دیده میشود؛چراکه شکست طلیحه وفراراوازمرگ ومیدان نبردوگریختنش به شام وآنگاه اسلام آوردن مجددویپس ازارتداد،خوددلیلیمحکم برپوچیادعاهایپیشین نبوت او بوده است ."