چکیده:
دربارهٔ پیوند اسکندر و ارسطو در تاریخ و ادبیات گزارش ها و روایت ها و افسانه هایی وجود دارد. در واقع این پیوند، یکی از مهمترین پیوندهای مثبت میان فرزانگان و سیاستمداران است. چه نه سیاستمداری بزرگتر از اسکندر در تاریخ دیرین جهان به این اندازه از نامداری رسیده و نه امروز کسی را بلندمرتبه تر از ارسطو در دانش عهد باستان می شمارند. تا آنجا که گاه او را نخستین دانشمند راستین (Genuine Scientist) می دانند. اگرچه آن دو تنها سه سال در کنار یکدیگر بودند، تا پایان عمر اسکندر، نامه نگاری جای درس و مشق مکتبی را گرفته بوده است. اسکندر و ارسطو هر دو در ایران، نه به اتفاق که در میان برخی از گرایشها، ستوده شده اند. این پژوهش پس از بررسی روند ایرانی مآبی اسکندر و ارسطو در سپهر فرهنگ و ادب ایرانی، تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که آیا ستودگی این دو و برجستگی هم نشینی آنان بر اساس ویژگی های ذاتی آنان بوده و یا بیش از آنکه به آنان مرتبط باشد، به خود ایرانیان برمی گردد؟
خلاصه ماشینی:
این پژوهش پس ازبررسیروند ایرانیمآبیاسکندروارسطودرسپهرفرهنگ وادب ایرانی،تلاش میکندبه این پرسش پاسخ دهدکه آیاستودگی این دووبرجستگی هم نشینیآنان براساس ویژگیهایذاتیآنان بوده ویابیش ازآنکه به آنان مرتبط باشد،به خود ایرانیان برمیگردد؟ واژگان کلیدی:.
م دراستاگیرادرخالکیدیس زاده شد ودر۳۴۳به درخواست فیلیپ پادشاه مقدونیه ،به آنجا-که اکنون بخشیازیونان مدرن است -رفت ودردهکدٔه میه زادرنزدیکی پلا،به تدریس به اسکندرودیگرنجیب زادگان مقدونیپرداخت .
والبته که این به ویژگیهایهردوبرمیگردد.
اودریکیازنامه هایش به استادبازبانیرک و بیپرده گفت که این کار(چاپ رساله ها)،بایسته نبود.
٣دراین باره میتوان گفت که اسکندرازغرب به شرق آمدولیهیچگاه بازنگشت .
پرسش اینجاست که آیادلیل اسطوره شدن اسکندردرشرق ،آبشخورهایفلسفی ارسطویی اوبوده است ؟ ازآنجاکه میدانیم پس ازپایان کاراسکندر،هم خودارسطووهم اندیشه هایش به حاشیه رفت ودرعصر هلنیدراسکندریه وسپس درکلام مسیحیقرون وسطیاین اندیشه هایافلاطونی ونوافلاطونیبودکه مورداقبال فیلسوفان ومتکلمان قرارگرفت ،٢پس میتوان این پیش فرض راکنارنهاد.
٩ این به خوبینشان میدهدکه منابع بسیارآشفته ومتناقضیدراختیارنویسندگان ایرانیپس ازاسلام قرار گرفته که دراین میان ،کژتاب ترین منبع ازآن نظامیبوده است .
١چنانکه ایرج افشارنشان داده نسخه سریانیوارمنیاین رمان خیلی دیربه ایران آمدوپس ازاسلام به عربیوفارسیترجمه شد.
٢نویسنده مجمل التواریخ هم میدانست که ٣ اسکندرنامه منشاعربی(نه فارسی)داردوازاین راه به فردوسیرسیده ومنظوم شده است .
درپی این بحث ،میتوان احتمال دادکه نه خوشنامیوسازندگی اسکندرونه بن مایه هایادعاییفلسفه ارسطویی،که درواقع نام ارسطوبه عنوان هم نشین اسکندربوده که انگیزه ایبرایبرجستگیاوو پیوندهایش باآموزگارخود،درادبیات دوره هایبعدبرساخته است .
تفضلی،تاریخ ادبیات ایران پیش ازاسلام ،صص ٣٠٤-٣٠٥.
پس نبایدشگفت بنمایدکه اندیشمندان ایران دوره اسلامیهم به همین راه رفته باشند.
تاریخ ادبیات ایران پیش ازاسلام .
نامه ایران باستان .
به تصحیح محمدرضاشفیعیکدکنی.