چکیده:
در این مقاله پس از مروری کوتاه بر مفهوم توجیه در فلسفه سیاسی به معرفی مفهوم موانع داوری در فلسفه سیاسی رالز می پردازیم و نشان می دهیم که تاثیر این موانع چگونه از رسیدن به داوری های معین درباره موضوعات سیاسی، اخلاقی و دینی جلوگیری می کند و به نوعی کثرت گرایی سیاسی می انجامد. پس از شرح این مفهوم مشکل عدم تقارن را که انتقادی به لیبرالیسم سیاسی رالز به شمار می آید، مطرح می کنیم و برخی واکنش های فیلسوفان سیاسی معاصر را به آن مورد بررسی قرار می دهیم؛ سپس راه حل کونگ را که مبتنی است بر تمایز بین اختلاف نظرهای مربوط به خیر و اختلاف نظرهای مربوط به عدالت برای مشکل عدم تقارن شرح می دهیم. کونگ این تمایز را از طریق تمایز بین اختلاف نظرهای بنیادین و اختلاف نظرهای توجیهی نشان می دهد و می کوشد از این طریق راه حلی برای مشکل عدم تقارن در لیبرالیسم سیاسی بیابد. در پایان استدلال کونگ را ارزیابی میکنیم و نشان می دهیم که این استدلال در چه صورتی موفقیت آمیز خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
پس از شرح این مفهوم مشکل عدم تقارن را که انتقادی به لیبرالیسم سیاسی رالز به شمار میآید، مطرح میکنیم و برخی واکنش های فیلسوفان سیاسی معاصر را به آن مورد بررسی قرار میدهیم ؛ سپس راه حل کونگ را که مبتنی است بر تمایز بین اختلاف نظرهای مربوط به خیر و اختلاف نظرهای مربوط به عدالت برای مشکل عدم تقارن شرح میدهیم .
این مشکل که آن را مشکل عدم تقارن مینامند از این قرار است که لیبرالیسم سیاسی در اعمال اصل مشروعیت خود باید با ارزش های مربوط به خیر و ارزش های مربوط به عدالت به شکل نامتقارن رفتار کند در حالیکه به نظر نمیآید دلیل موجه ای برای این رفتار نامتقارن وجود داشته باشد.
استراتژی اول : برخی از پیروان رالز بر اساس استناد به برخی فقرات نوشته های او ادعا میکنند که بر خلاف آنچه به شکل کلاسیک به رالز نسبت داده میشود او بر این عقیده نیست که موضوعات مربوط به عدالت چنان نیستند که در معرض اختلاف نظر معقول باشند بلکه این موضوعات هم به دلیل تأثیر عوامل مربوط به موانع داوری مورد اختلاف نظر قرار میگیرند و از آنجا که این اختلاف نظرها را نمیتوان به شکلی قابل قبول حل کرد، میتوان گفت که به جای یک نوع لیبرالیسم سیاسی، مجموعه ای از لیبرالیسم های سیاسی وجود دارند که اصولشان با هم متفاوت است :١٩٩٣ ,Rawls) .