چکیده:
شرکتهایی که از بهایابی بر مبنای فعالیت به عنوان یک ابزار مدیریت و تصمیمگیری استفاده میکنند،باید نسبت به اشکالات بالقوه آن آگاه باشند.بهایابی برمبنای فعالیت تا حد زیادی بر فرض ساختارهای هزینه نسبی فعالیت تکیه دارد.علاوه بر این، محدودیتهای منابع و فنآوری را نادیده میگیرد. این دو مشکل را میتوان از طریق ادغام بهایابی بر مبنای فعالیت با تصمیمات عملیاتی مبتنی بر تئوری محدودیتهای گلدرات حل کرد.مزیت رویکرد پیشنهادی این است که سوگیری کوتاهمدت رویکرد تئوری محدودیتها در تصمیمات ترکیب محصولات را کاهش می دهد.
خلاصه ماشینی:
"مقاله تعیین ترکیب محصولات در بهایابی بر مبنای فعالیت با محدودیت منابع و هزینههای غیر نسبی فعالیت ترجمه و تلخیص: دکتر علی رحمانی مدرس دانشگاه محمد حسن شمس دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری چکیده شرکتهایی که از بهایابی بر مبنای فعالیت به عنوان یک ابزار مدیریت و تصمیمگیری استفاده میکنند،باید نسبت به اشکالات بالقوه آن آگاه باشند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مقدمه بهایابی بر مبنای فعالیت به عنوان یک ابزار تصمیمگیری مدیریت جهت شناسایی محصولات سودآور و غیر سودآور شهرت زیادی دارد.
رویکرد تئوری محدودیتها به دلیل ثابت فرض کردن هزینههای عملیاتی، ممکن است در شناسایی ترکیب بهینه محصولات و حداکثر کردن سود قصور نماید.
مساله ادغام تئوری محدودیتها و بهایابی بر مبنای فعالیت میتواند با استفاده از برنامهریزی اعداد صحیح مخلوط حل شود.
از آنجایی که این مساله به وسیله صفحه گسترده یا نرمافزارهای ریاضی با استفاده از روشهای عددی حل میشود،با هر نوع تابع هزینه فعالیت میتواند انطباق یابد و به طراحی سیستمی نیاز ندارد که به تابع هزینه نسبی محدود شود.
خلاصه و نتیجه نمایشگر 6 خلاصهای از انتخابهای ترکیب محصولات شرکت الف،ب،و ج و میانداد بالقوه هر انتخاب را براساس 4 (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرمول هزینههای آمادهسازی ارائه میکند.
با استفاده از رویکرد تئوری محدودیتها،ترکیب محصول C به عنوان یک انتخاب بهینه شناسایی شده است(مسئله 1)استفاده از بهایابی بر مبنای فعالیت در مساله تصمیمگیری با توجه به کل هزینههای آمادهسازی نشان میدهد که ترکیب محصول B انتخاب بهینه میباشد(مساله 2).
انتخاب نادرست ترکیب محصول به وسیله تئوری محدودیتها ناشی از نحوهی برخورد با هزینههای آمادهسازی و دیگر هزینههای عملیاتی به عنوان هزینه ثابت است."