چکیده:
مساله ذهنیت و نسبت تعاملی آن با زمینه اجتماعی و نهادی از جمله مسایلی است که به تازگی در رهیافتهای نوین در حوزه تبیین کنش انسانی در نظریههای اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. کاستیهای برآمده از فردگرایی روششناختی خام که پدیدههای اجتماعی را فارغ از تعاملها و روابط میانفردی تبیین میکنند، ضرورت به میان آوردن رویکردهای تفسیرگرا در تحلیل این پدیدهها را بیش از پیش آشکار ساخته است. این مقاله میکوشد تا با واکاوی ذهنیگرایی و ارتباط هستیشناختی گریزناپذیر آن با زمینه اجتماعی، راه را برای درک بهتر مفهوم میانذهنیت فراهم سازد. در این راه، ضمن کاوش در مضامین نظری مستتر در مواضع معرفتشناسانه برخی از بزرگترین متفکران مکتب اتریشی علم اقتصاد، کنش خلاق کارآفرین -به مثابه یکی از پیشرانهای اصلی توسعه- را در چارچوب مفهومی تفسیرگرا و نهادگرایانه بازتعریف میشود و ضمن نقد اجمالی رویکردهای مسلط در این حوزه، میانذهنیت به عنوان یکی از مولفههای تبیینگر آن معرفی میشود.
Subjectivity and its interactive relation to socio-institutional context have been recently brought to attention in new approaches of social and economic theories that seek to analyze human action. The shortcomings resulted from naïve versions of methodological individualism، which make explanation of social phenomena regardless of inter-personal interactions and relations، call for more interpretative approaches in explaining such phenomena. This article attempts to make a better understanding of the concept of intersubjectivity، through questioning subjectivism and its ontological dependency to social context. To this end، in addition to examining the implicit themes in epistemological contributions of some of the greatest minds of Austrian school of economics، we try to embed the creative entrepreneurial action in an interpretative-institutional framework، and to bring intersubjectivity، as an important explanatory position in analyzing such action، into the theoretical attention.
خلاصه ماشینی:
"1- Alertness 2- Shane 3- Shane and Venkatarman 4- Blanchflower and Oswald 5- Tang, Kacmar and Busenitz 6- McMullen and Shepherd 7- Baron and Ensley 8- Discovery 9- Dimov در مقابل این دیدگاه که هوشیاری ذهنی را به «کشف » فرصت هـای عینـی پیشـاپیش موجود پیوند میزند، دیدگاه شومپیتر بـه پـیش کشـیده مـیشـود کـه بـه نحـوی بنیـادین بـر خلاقیت ذهنی در «خلق » فرصت های بکر و ارزش آفرین تاکید دارد.
فرصـت کارآفرینانـه ، فـراورده کندوکاو کارآفرین در زمینه های اجتماعی- نهادی مختلف و به کارگیری دانش ذهنـی در کشف است ، اما مهم تر از ایـن ، چنانچـه بـه اجـرادرآوردن ایـده هـای نوآورانـه را از 1- Counterfactual Thinking 2- Moreno بنیادی ترین مراحل کنش کارآفرینانه (فایول ١، ٢٠٠٧ و یونگ ٢، ٢٠٠٩) -چیزی کـه در نظریه فرصت در حکم بهره برداری تصریح میشود- تعریف کنیم ، آنگاه باید پذیرفت که در مرحله اجرا، فرآیند ناظر بر کنش کارافرینانه ناگزیر درگیر زمینه های میان ذهنی خواهد شد.
1- Sarason, Dean and Dillard 2- Judgment 3- Holmes, Holcomb, Klein and Ireland با وجود تاکید بر زمان مندبودن کنش و محـاط بـودن آن در شـرایط عـدم قطعیـت و ساختار ناهمگون فرصت ها، ابزارها و اهداف ، این دیدگاه در تصریح کنش ، اغلب همچنـان به نقش گریزناپذیر زمینه های میان ذهنی و سـاختارهای نهـادی در زمینـه منـد سـاختن کـنش بیاعتناست ."