چکیده:
اغلب سیاستهای مالیاتی مبتنی بر نحوه تصمیمگیری مالیاتدهندگان براساس مدلهای اقتصادی کلاسیک بنا نهاده شده است. اما بررسیها نشان میدهد مدلهای تصمیمگیری متعارف که فارغ از بنیانهای روانشناسی- اجتماعی و تنها براساس مولفههای اقتصادی طراحی شدهاند، نمیتواند تحولات و نحوه دقیق عملکرد تصمیمگیران را تبیین کنند. بنابراین امروزه ادبیات گستردهای درخصوص رفتارهای مالیاتی مبتنی بر اقتصاد رفتاری شکل گرفته است. بر این اساس در این مقاله به اختصار به بنیانهای نظری اقتصاد رفتاری پرداخته و مطالعات نظری و تجربی صورت پذیرفته در این خصوص را مورد بررسی قرار میدهیم. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که میزان فرار مالیاتی در کشور ما با وجود اقدامات صورت پذیرفته روند روبهرشدی داشته و میزان قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد. بنابراین، به نظر میرسد، بررسی مولفههای مطرح شده در اقتصاد رفتاری در خصوص عوامل موثر بر فرار مالیاتی و همچنین بهرهگیری از ظرفیتهای سیاستگذاری مطرح شده در این رویکرد میتواند در کاهش فرار مالیاتی در کشور و همچنین افزایش کارایی نظام مالیاتی موثر باشد.
Most tax policies that are based on tax-payer decision-making are drawn upon classical economic models. Studies، however، indicate that decision-making models which lack psycho-social bases and are merely designed based on economic parameters، cannot fully explain developments and evolution of actions by decision-makers. Therefore، a large body of literature has been formed about analysis of tax-paying decisions based on behavioral economics. In the present study، a brief overview of the theoretical bases of behavioral economics، as well as both theoretical and practical research conducted in this field، are going to be presented. Unfortunately، relevant studies have been indicative of increasingly widespread of tax evasion in our country despite various measures taken in this regard. Considering factors related to behavioral economics that are influencing tax evasion and using policy-making capacities stated in this approach may apparently help Iran reduce tax evasion and improve the effectiveness of its tax system.
خلاصه ماشینی:
"در واقع استدلال میشود که هم اقتصاد کلاسیکی و هم نئوکلاسـیک نخسـتین (و هـم بسـیاری مکاتب و نهادهای دیگر) در ابتدا به شـالوده هـای رفتـار اقتصـادی روان شـناختی علاقـه منـد بودند (اریک و لونشتین ٤، ٢٠٠٦)، اما این علاقه در سال های پس از آن رو به افول گذاشـته 1 Behavioral Economics 2- Herbert Simon 3- George Katona 4- Erik and Loewensstein به طوری که در برهه هایی از زمان به شکل گیری نظراتی متضاد با اصول روان شناسـی منجـر شده است .
برخـی این رشته را براساس قدرت پیش بینی و تفسیر آن و برخی براساس روش های تجربـی آن تعریف کرده اند و بسیاری از مطالب دیگر که میتوان از تفسیر تک تک این تعاریف بـه آن دست یافت ، اما در مجموع میتوان براساس تعاریف مورد اشـاره ، اقتصـاد رفتـاری را اینچنین تعریف کرد و ویژگیهای آن را برشمرد: اقتصاد رفتاری شاخه ای ٤ از علـم اقتصـاد اسـت کـه بـا یـک رویکـرد بـین رشـته ای، درصدد است بنیان های نظری، دستاوردها و ابزارهـای٥ سـایر شـاخه هـای علـوم اجتمـاعی و انسانی نظیر روان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی را با اقتصـاد پیونـد داده و بـراین اسـاس ضمن اصلاح فروض اقتصاد متعارف ٦، نظریات واقع گرایانه تری را بـرای بررسـی جنبـه هـای 1- Erik Angner and George Loewenstein 2- Colin F.
هـر زمـان و مکـانی که حاکمان تصمیم به وضع مالیات گرفته اند، افراد و بنگاه ها نیز به دنبال فـرار و یـا اجتنـاب از پرداخت آن بوده اند (صمدی و تابنده ، ١٣٩٢)، اما این مهم در عصر حاضر و با توجـه بـه وابستگی عملکرد اغلب دولت ها بر درآمدهای مالیاتی بیشتر شده است به طوریکه الگوهـا و مدل های گوناگونی برای بررسی عوامل موثر بر فرار مالیاتی ارائه شده است ."