چکیده:
میزان مالیات شرکت ، نشان دهندة وجوهی است کـه از شـرکت خـارج مـی شـود و در اختیار دولت قرار می گیرد؛ وجوهی که می توانند در پروژه های سرمایه گذاری مصرف شـده و بـه ارزش آفرینی برای شرکت منجر شوند. بنابراین شرکت ها همواره در تـلاش انـد بـا بـه کـارگیری سیاست های مالیاتی مختلف ، برای کاهش وجوه نقد خروجی اقدام کنند. این پـژوهش بـه دنبـال ارائه و آزمایش مدلی برای پیش بینی سیاست مالیاتی شـرکت هـای عضـو بـورس اوراق بهـادار تهران است . برای این منظور ٨٥ شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونـة آمـاری انتخاب شدند. آزمون های آماری از طریق مدل معادلات ساختاری و بـا بـه کـارگیری نـرم افـزار Smart PLS صورت پذیرفت . برای سنجش عوامل فرهنگی از دو متغیر مذهب گرایی و اعتمـاد به دولت استفاده شده است . بر اساس نتایج بـه دسـت آمـده ، عوامـل فرهنگـی از طریـق متغیـر میانجی عملکرد مالی بر چگونگی تدوین سیاست مالیاتی شرکت اثرگذارند. البته عوامل فرهنگی بدون حضور متغیر میانجی عملکرد مالی تـاثیر معنـاداری بـر سیاسـت مالیـاتی شـرکت نـدارد. همچنین سایر نتایج نشـان مـی دهـد حضـور مالکـان دولتـی و سـهامداران نهـادی ، بـه تغییـر سیاست های مالیاتی شرکت منجر شده است .
Firms’ tax amounts represent cash outflows from firms to the governments. Cash flows which could be invested and create value for the firms. Therefore firms have been tried to restrict those cash outflows through implementing different tax policies. This research is about to develop and test a tax policy predictor model. Statistical model consist of 85 public firms listed on Tehran Stock Exchange (TSE). Structural equation modeling is the statistical instrument. Religion and trust in public sector are proxies for cultural values. Results indicate that cultural values affect firms’ tax policy while intermediating variables are in and have no impact when those intermediating variables are not included. Other findings show effects of capital structure on tax policy development by firms.
خلاصه ماشینی:
مدل سياست مالياتي با تأکيد بر ارزش هاي فرهنگي غلامرضا کرمي ١، عليرضا شهابي ٢ ميزان ماليات شرکت ، نشان دهندة وجوهي است کـه از شـرکت خـارج مـي شـود و در اختيار دولت قرار مي گيرد؛ وجوهي که مي توانند در پروژه هاي سرمايه گذاري مصرف شـده و بـه ارزش آفريني براي شرکت منجر شوند.
بنابراين با در نظر گرفتن دو بعد اساسي فرهنگي ، يعني مذهب گرايي و اعتماد به دولت که بر اساس ساختار فرهنگي ايران توسعه يافتـه انـد، ايـن پـژوهش بـه دنبـال ارائـة مـدل پـيش بينـي سياست هاي مالياتي و ويژگي هاي فرهنگي و شخصيتي مديران يـا بـه بيـاني فرهنـگ سـازماني است و پرسش اصلي پژوهش ، چگونگي اثرگذاري عوامل فرهنگي و ساختار مالکيت شـرکت بـر تدوين سياست مالياتي شرکت را دنبال مي کند.
فرضية ١-٥: ساختار مالکيت در کنار مذهب گرايي و با حضور متغير ميانجي عملکرد مالي بـر سياست مالياتي اثرگذار است .
فرضية ٥-٢: ساختار مالکيت در کنار اعتماد به دولت و با حضور متغير ميانجي عملکرد مـالي بر سياست مالياتي اثرگذار است .
Investigating the relationship between Firms' Tax Policy and their Income Persistence Journal of Tax Research, 139(22), 139- 156.
Impact of Good Corporate Governance on Economic Value Added Investigating in Firms Listed on Tehran Stock Exchange.
Tax Avoidance Modeling Using Accounting Information: Evidences from Tehran Stock Exchange.
Ownership structure and corporate tax avoidance: Evidence from publicly listed private firms in China.
Journal of Contemporary Accounting & Economics, 10, 1-15.
Journal of Contemporary Accounting & Economics, 10, 1-15.